گرینگوی پیر- کارلوس فوئنتس – عبدالله کوثری – ماهی

2 دیدگاه برای گرینگوی پیر- کارلوس فوئنتس – عبدالله کوثری – ماهی

1. امتیاز 5 از 5

   حسین – 13 فروردین 1403

   گرینگو،مرد تلخی است که به دنبال مرگ در مکزیک آمده است. دستان انقلاب او با ژنرال شورشی جوان‌تر توماس آرویو ملاقات می‌کند که رابطه‌اش با گرینگوی پیر را به بازی مردانگی تبدیل می‌کند. بازی ای که به نظر می رسد فقط ژنرال به انجام آن علاقه دارد. گرینگوی پیر بدون ترس مستقیماً وارد خطرناک ترین رویارویی با فدرال ها می شود. او آسیب ناپذیر و خداگونه به نظر می رسد. گلوله ها آنقدر او را نمی خرند. شورشیان ژنرال آرویو از او شگفت زده می شوند، اما ژنرال از گرینگو به خاطر دزدیدن تندر او ناراحت است. ژنرال، ارتش و گرینگو در یک قطار فرماندهی، یک روز و یک شب از صحرا عبور می کنند و به میراندا هاسیندای معروف می رسند. در اینجا بود که آرویو توسط سنور میراندا به دنیا آمد. اینجا بود که آرویو بزرگ شد و از نزدیک با “اشرافیت” کشورش آشنا شد. به نظر می رسد که ژنرال می خواهد بیانیه ای بزرگ در ویرانی هاسیاندا بیان کند. در بدو ورود، او و گرینگوی پیر متوجه می‌شوند که زن سفیدپوست – “گرینگا” – فقط چند ساعت زودتر از ایالات متحده آمده است تا به بچه‌های میراندا که مدت‌هاست در قفس پرواز کرده‌اند، انگلیسی آموزش دهد. نام او هریت وینسلو است. او نام یک معترض آنگلوساکسون سفیدپوست را فریاد می زند، و تخریب اموال شخصی برای او غیرقابل درک است. او تاریخ طولانی ستم طبقاتی در مکزیک را به صورت سه گانه تقلیل می دهد. او به نوعی احساس می کند – حتی در غیاب میرانداهای از دست رفته – به طرز خنده داری، که او نه تنها مسئول جلوگیری از نابودی هاسیندا است، بلکه مسئول بازسازی آن است. او می داند که در این 31 سالگی بسیاری از زندگی را از دست داده است. او معشوقه آرویو می شود. یکی احساس می کند می تواند از تمرین استفاده کند. گرینگوی پیر، تسلیم شدن خود به آرویو را تنها بر حسب تدبیر ژنرال می بیند. او حتی یک دقیقه هم نمی‌تواند جذابیتی که این مرد کنشگر برای آزادی داشته باشد را تصور نمی‌کند.
   در اینجا جنسیت جدایی ناپذیر است، برای پیشبرد داستان کار می کند. در حالی که، معمولا، تمام کنش های داستانی باید برای زمان متوقف شود.
   خمیدگی رمان به طور یکپارچه داستان، دیالوگ، هر دو را در هم می آمیزد
   فکر و گفتار، امیدها و رویاها…

2. امتیاز 5 از 5

   مشتاق – 28 فروردین 1403

   گرینگو،مرد تلخی است که به دنبال مرگ در مکزیک آمده است. دستان انقلاب او با ژنرال شورشی جوان‌تر توماس آرویو ملاقات می‌کند که رابطه‌اش با گرینگوی پیر را به بازی مردانگی تبدیل می‌کند. بازی ای که به نظر می رسد فقط ژنرال به انجام آن علاقه دارد. گرینگوی پیر بدون ترس مستقیماً وارد خطرناک ترین رویارویی با فدرال ها می شود. او آسیب ناپذیر و خداگونه به نظر می رسد. گلوله ها آنقدر او را نمی خرند. شورشیان ژنرال آرویو از او شگفت زده می شوند، اما ژنرال از گرینگو به خاطر دزدیدن تندر او ناراحت است. ژنرال، ارتش و گرینگو در یک قطار فرماندهی، یک روز و یک شب از صحرا عبور می کنند و به میراندا هاسیندای معروف می رسند. در اینجا بود که آرویو توسط سنور میراندا به دنیا آمد. اینجا بود که آرویو بزرگ شد و از نزدیک با “اشرافیت” کشورش آشنا شد. به نظر می رسد که ژنرال می خواهد بیانیه ای بزرگ در ویرانی هاسیاندا بیان کند. در بدو ورود، او و گرینگوی پیر متوجه می‌شوند که زن سفیدپوست – “گرینگا” – فقط چند ساعت زودتر از ایالات متحده آمده است تا به بچه‌های میراندا که مدت‌هاست در قفس پرواز کرده‌اند، انگلیسی آموزش دهد. نام او هریت وینسلو است. او نام یک معترض آنگلوساکسون سفیدپوست را فریاد می زند، و تخریب اموال شخصی برای او غیرقابل درک است. او تاریخ طولانی ستم طبقاتی در مکزیک را به صورت سه گانه تقلیل می دهد. او به نوعی احساس می کند – حتی در غیاب میرانداهای از دست رفته – به طرز خنده داری، که او نه تنها مسئول جلوگیری از نابودی هاسیندا است، بلکه مسئول بازسازی آن است. او می داند که در این 31 سالگی بسیاری از زندگی را از دست داده است. او معشوقه آرویو می شود. یکی احساس می کند می تواند از تمرین استفاده کند. گرینگوی پیر، تسلیم شدن خود به آرویو را تنها بر حسب تدبیر ژنرال می بیند. او حتی یک دقیقه هم نمی‌تواند جذابیتی که این مرد کنشگر برای آزادی داشته باشد را تصور نمی‌کند.
   در اینجا جنسیت جدایی ناپذیر است، برای پیشبرد داستان کار می کند. در حالی که، معمولا، تمام کنش های داستانی باید برای زمان متوقف شود.
   خمیدگی رمان به طور یکپارچه داستان، دیالوگ، هر دو را در هم می آمیزد
   فکر و گفتار، امیدها و رویاها…