توضیحات
کلارا و خورشید – کازوئو ایشی گورو – شیوا مقانلو – نیماژ
یک اثر علمیتخیلی و پادآرمانشهری که رنگوبوی آثار ماندگار و بزرگ کلاسیک را هم میدهد.
معمولاً برندگان نوبل ادبیات، کتابی که بعد از اخذ جایزه منتشر میکنند بدترین کتاب زندگیشان است چون حالا انتظارات از نویسنده بهشدت بالا رفته و همه منتظر یک شاهکارند؛ اینجاست که ایشیگورو واقعاً دست خلق یک شاهکار زده است. شاهکار بالاجبار…برای خرید کتاب در مشهد و سراسر کشور کتاب ” کلارا و خورشید – کازوئو ایشی گورو ” از بزرگترین کتابفروشی اینترنتی مشهد میتوانید از پایین صفحه اقدام نمایید
امیر عربشاهی –
کازوئو ایشی گورو که پیش از این در «هرگز رهایم مکن» نوشتن در گونه ادبیات علمی تخیلی را تجربه کرده، در اثر اخیر خود «کلارا و خورشید» دوباره به نگارش یک رمان در گونه علمی تخیلی روی آورده. اثری که همان پرسش های همیشگی در باب ماهیت هستی و جایگاه انسان در آفرینش که از نخستین آثارش همواره به شکلی در داستان هایش نمود داشته، از نو طرح میکند؛ این بار در قالب یک «شازده کوچولو»ی مدرن که در یک جهان پادآرمانشهری می گذرد که علیرغم پیشرفت های تکنولوژیک همچنان انسان ها از منظر توانایی و استعداد در یک سلسله مراتب طبقاتی قرار می گیرند. اگر چه این دیدگاه طبقه باوری آشکارا به میان نمی آید، اما موقعیت ریک و مادرش در نسبت با دیگران و به خصوص در فصل مهمانی خانه جوسی و مادرش نوعی ناهمخوانی آزارنده و معذب کننده به وجود می آورد.
ایشی گورو ذهنیت معصومانه و نگاه انسانی را در رباتی به اسم کلارا می جوید. رباتی که در نقش شازده کوچولو این بار به جهان صنعتی آدمها وارد شده و تلاش دارد در برابر آلودگی و بیماری فراگیر که جان کودکان را به خطر افکنده مقابله و ایستادگی کند. انرژی خورشید به مثابه یک نیروی حیاتی (انرژی پاک) در برابر جرثقیل ها و موتورهای دودزا و صنایع و کارخانه ها که عامل آلودگی و تباهی است، دوگانگی اصلی دنیای کلارا را می سازد. رباتی که قرار است در جهان جدید جای انسان را بگیرد اما همانطور که از یک فروشگاه عروسک/ ربات های مقلد انسان به شوق دریافت نیروی خورشید به جهان بیرون قدم می گذارد، سرانجام در میان آهن آلات اسقاطی و اشیاء کارکرده در چشم اندازی از محیط صنعتی و جرثقیل ها دوباره به سکون و خلوت خود باز می گردد.
همچون شازده کوچولویی که به زمین آمد، و در نهایت به سیاره اش بازگشت. کلارا با شوق به تغییر و با عشق و محبت قدم به کانون خانواده جوسی نهاد و در پایان مایوس از جهانی که پر از آن ماشین آلات سنگین دودزا است، و آن نظام طبقاتی که هوش و توانایی کودکان معیار تمایز و بهره مندی یا عدم برخورداری از حقوق اجتماعی است، غمگین به مدیر فروشگاه سابقش خیره می ماند که در میان آهن آلات و ماشین های اسقاطی راه باز می کند و می رود.
حسین –
خطر اسپویل
کلارا یک آ.اف است. یک نمونهی خاص از رباتهایی انساننما که برای همراهی کودکان و نوجوانان طراحی و ساخته شدهاند. او در ادامهی مسیر مکاشفهگونهی شازدهکوچولووارش با جوسی دختربچهای که یک بیماری خاص دارد همراه میشود. رابطهی کلارا و خورشیدخان بسیار عجیب و روحانیست. سروکلهی یک ماشین دودزا پیدا میشود و در این میان آیا ریک در جوسی عشق حقیقی خود را یافته است؟