توضیحات
هیاهوی زمان – جولین بارنز – پیمان خاکسار – چشمه
هیاهوی زمان دربارهی دمیتری دمیتریویچ شوستاکوویچ از مشهورترین آهنگسازان قرن بیستم است. شوستاکوویچ به واسطهی دورانی که درش زندگی میکرد زندگی پُرفرازونشیبی داشت. انقلاب را دید، دوران استالین و جنگ دوم جهانی و در نهایت دوران خروشچف را. «مهندسان روح انسان». دوتا مشکل بنیادین وجود داشت. اول اینکه خیلی از مردم دوست نداشتند روحشان مهندسی شود، دست شما درد نکند. دوست داشتند روحشان همانطور که به دنیا آمده بود دستنخورده باقی بماند و وقتی سعی میکردی هدایتشان کنی مقاومت نشان میدادند.
بیا به این کنسرت مجانی که در فضای باز برگزار میشود رفیق. واقعاً فکر میکنیم که باید شرکت کنید. بله، البته که اختیاری است، ولی شاید اشتباهی بزرگ باشد اگر حضور بههم نرسانید… مشکل دوم مهندسی روح انسان اساسیتر بود. چه کسی مهندسان را مهندسی میکند؟برای خرید کتاب در مشهد و سراسر کشور کتاب ” هیاهوی زمان – جولین بارنز ” از بزرگترین کتابفروشی اینترنتی مشهد میتوانید از پایین صفحه اقدام نمایید
حسین –
کمی بی انصافی است، اما مواقعی وجود داشت که نمیتوانستم از فکر کردن به این که(( کاش میلان کوندرا در دوران اوجش این را مینوشت نه جولیان بارنز))دست بکشم.
فقط به خاطر آن ذره ذوق و شوخ طبعی و جسارتی که کوندرا در آن شهرت دارد و بارنز نسبتاً خشک و خودآگاه نیست.
نه اینکه این رمان خوبی نیست. ساختار بسیار ظریف، هوشمندانه ای دارد و باعث می شود در مورد موضوعات فراگیر آن شجاعت و وجدان و سازش فکر کنید. و این نه تنها تحقیرهای اجباری و وحشت سرپوشیده روسیه استالین را نشان می دهد، بلکه مضحک و حیرت انگیز بسیاری از مقدمات آن، به ویژه موارد هنری را نشان می دهد. در برخی مواقع، در به تصویر کشیدن روسیه استالین،
شوستاکوویچ، در تصویر بارنز، به نوعی پوزخند می زند و آن را تحمل می کند. او جرات خودکشی را ندارد، بنابراین سازش می کند، به عنوان شورای دفاعی خود به طنز بازمی گردد. وقتی مردی با صدایی مرده سخنرانی را می خواند که در آن رژیم پستی که توسط او برای آن رژیم نوشته شده بود، تمجید می کند، متوجه می شویم که این یک شکل اعتراضی بسیار ضعیف است، مهم نیست چقدر طنز به صدایش تزریق می کند. در واقع، این نوعی عمل است که باعث از بین رفتن عزت نفس اکثر مردم می شود. احتمالاً این باعث از بین رفتن عزت نفس شوستاکوویچ شده است.