توضیحات
لیدیا دیویس پس از انتشار مجموعه داستان خود در سال 2009، در کتاب نمیتوانم و نمیخواهم (Can’t and Won’t) آثار جدید و تأثیرگذاری را گردآوری کرد که همگی در عناصری از جمله مشاهدهی هوشیارانه، تسلط بر زبان، دانش ادبی و طنز تلخ با یکدیگر اشتراک دارند. او در هر یک از داستانهای کوتاه این مجموعه لحظاتی تصادفی را در کنار هم قرار میدهد تا زمانی که واقعیتی منسجم در هیئت یک کلاژ پدیدار شود. به عقیدهی برخی از منتقدان، نمیتوانم و نمیخواهم انقلابیترین مجموعه داستان آمریکایی در بیستوپنج سال گذشته است.
داستانهای کوتاه لیدیا دیویس در مجموعهی نمیتوانم و نمیخواهم از مشاهدات بهظاهر پیش پا افتادهای تشکیل شده است که در برابر طبقهبندی شدن مقاومت میکنند. از این رو دشوار است که این داستانها را در ژانر و دستهای بهخصوص قرار دهیم. او تمامی تصورات مخاطب را در مورد این که چه چیزی داستان است و چه چیزی داستان نیست نادیده میگیرد، و میکوشد خوانندهی کتاب را با درکی نامتعارف دراینباره روبهرو کند. آنچه دیویس قصد دارد از خلال روایت کردن داستانهای مجموهی نمیتوانم و نمیخواهم بیان کند، واگرایی وحشیانهی تجربیات بشری است. به بیان دیگر او به سراغ این مسئله میرود که امور عادی و عمیق در زندگی انسان نه تنها در کنار یکدیگر قرار میگیرند، بلکه در ذات خود بهشدت به یکدیگر وابسته هستند.
پنجمین مجموعه داستان لیدیا دیویس را بیش از هر چیز قدرت نثر ظریف او متمایز میسازد. دیویس به شدت محتاطانه کلمات داستانهای خود را در کنار یکدیگر میچیند. این چینش کلمات به فراخور موقعیتهای داستانی گاهی با چاشنی خشم همراهند، گاهی به طنز آغشته میشوند و گاهی لحنی کوبنده و تندوتیز به خود میگیرند. دیویس با صراحت و طنز حیلهگرانهای که مخصوص خود اوست، در کتاب نمیتوانم و نمیخواهم در مورد روزمرگی مینویسد و زندگی روزمره را به چالش میکشد.
داستانهای کتاب نمیتوانم و نمیخواهم شما را به تفکر وا میدارند، شما را به شک میاندازند، شما را گیج میکنند، و در عین حال قلب شما را با ابتداییترین مشاهدات زندگی تحت تأثیر قرار میدهند. این داستانها گاهی پیچیدهاند، گاهی ساده و گاهی چنان بغرنج که باعث میشوند بخواهید همه چیز را رها کنید و خود را غرق زندگی سازید. نشر افق ترجمهی اسدالله امرایی را از این مجموعه داستان تهیه و منتشر نموده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.