توضیحات
در سال 1847 زورگویی حکومت، و جنایتهای دینداران، دخالتهای کلیسا، گرانی، افزایش بیکاری و کاهش دستمزدها، همه و همه سبب نارضایتی مردم و کارگران و کشاورزان بود…
حکومت اجازهٔ برپایی راهپیمایی و گردهمایی را به مردم نمیداد… و تمامی این موارد به قیام و بحران سیاسی در جای جای خاک "فرانسه" تبدیل شد و دیگر جایی برای <لویی فلیپ> و حکومت وی باقی نمانده بود
زمانی که پاشاه <لویی فیلیپ> گریخت و کارگران فرانسوی اسلحه بدست در سنگرها میجنگیدند و مراکز حساس و مهم را به تصرف خویش درمی آوردند، اپوزیسیون بورژوایی که سازمان یافته تر بود، یک حکومت موقت تشکیل داد تا زمام امور را در تحت کنترل بگیرد… این حکومت حتی تا ظهر 25 فوریه نیز طبق خواست مردم پیش نرفته بود، و جمهوری را اعلام نکرد، بلکه زیر فشار کارگران، ناگزیر به پذیرش آن گردید… تا ظهر 25 فوریه هنوز جمهوری اعلام نشده بود و در عوض تمامی وزارت خانه ها میان عناصر بورژوایی حکومت موقت، میان ژنرال ها، بانکداران و وکلای دادگستری ناسیونال، تقسیم شده بود… ولی کارگران اینبار استوار و پایدار بودند تا نگذراند به مانند سال 1830 کلاه سرشان برود.. آنها حاضر بودند مبارزه را آغاز کرده و جمهوری را به نیروی سرنیزه، تحمیل نمایند… <راسپای> با این پیام روانهٔ شهرداری شد: به نام پرولتاریای پاریس به حکومت موقت فرمان داده میشود که جمهوری را اعلام نماید.. اگر این دستور تا دو ساعت دیگر عملی نگردد، <راسپای> با دوهزار تن از انقلابیون، بازهم بازخواهد گشت… مهلت دو ساعته هنوز به سر نرسیده بود که بر در و دیوار پاریس واژه های پر شکوه تاریخی نقش بست: جمهوری فرانسه! آزادی، برابری، برادری! …… اینگونه بود که پرولتاریا با قدرت، مهر خود را بر انقلاب فرانسه زد و حکومتی موقت تشکیل شد و …
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.