توضیحات
«مرغابی وحشی» نوشته هنریک ایبسن(۱۹۰۶-۱۸۲۸)، نمایشنامهنویس برجسته نروژی است.
ایبسن در مرغابی وحشی، بهعنوان الماس تراژدیِ شهرنشینان که راهگشای تئاتر رئالیستی نیز هست، بر انسان متوسط، تاکید میکند. از آنجا که در درام رئالیستی تأکیدی بر قهرمان یا چهرۀ اصلی نیست، مرغابی وحشی به گروهی از این آدمیان متوسط میپردازد و نمایشنامه بر محور چند شخص میچرخد.
در مرغابی وحشی هیچیک از اشخاص نمایشنامه آدمهای خارقالعادهای نیستند. در این نمایشنامه، گرِگیرش شبیه دکتر استوکمان در دشمن مردم است. اما اگر دکتر استوکمانِ آرمانخواه در پارهای موارد خارقالعاده، یعنی انسانی ورای نمونۀ نوعی، بهنظر میآید، گرِگیرش فردی منزوی، افسرده و کمیک است. همچنین فراموش نکنیم که ایبسن در گذر از یک نمایشنامه به بعدی، نقدی بر اندیشههای خودش نیز ارائه میدهد؛ برای مثال او قبل از نوشتن دشمن مردم روحیاتی نزدیک به دکتر استوکمان داشت و بیگمان این جنبه در پروراندن این چهره تأثیرگذاشت. درست است که ایبسن تأکید میکرد که او مسئول همۀ حرفهای استوکمان نیست، بااینحال او هنگام اقامتش در رم و قبل از نوشتن دشمن مردم خشم خود از رفتار توده و تأثیر سیاستمداران بر آنها را پنهان نکرد:
من تاب تحمل سیاستمداران را ندارم! به اندازۀ کافی از دست آنها کشیدهام! اینان شبیه یک گله بُزند که در یک قلمستان رهایشان کرده باشند! همۀ قلمهها را لگدمال میکنند!… بدبختانه بیشتر قدرت را در دست دارد، اما بسیار در اشتباه است! حق با معدود افراد تنهایی مثل من است، حق همیشه با اقلیت است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.