توضیحات
عشق روی خرپشته – حمید جبلی – پریان
بعد از نَود شب، اجرای نمایش دوستان بامحبت تمام شد.
در خانهی رضای عزیز من کولهبار اجرای سنگین نمایش را پایین میگذاشتم و او قهوهی تُرک درست میکرد. گفت: «واقعاً تکلیف این پرسوناژها چه میشود؟»
سوال عجیبی بود. مگر این شخصیتها را ما نساختیم؟ ولی رضا نگران آینددهشان بود.
گفت: «یک چیزی بنویس که عشق در آنها بماند و در خانهی سالمندان نمیرند.»
من هم نگران شدم. واقعاً چه عاقبتی در انتظارشان بود؟
و نتیجهی آن دلواپسی شد نمایش عشق روی خَرپشته.
برای خرید کتاب در مشهد و سراسر کشور کتاب ” عشق روی خرپشته – حمید جبلی ” از بزرگترین کتابفروشی اینترنتی مشهد میتوانید از پایین صفحه اقدام نمایید
امیر عربشاهی –
حمید جبلی همانطور که از عنوان کتاب خاطراتش «خاطرات یک پسربچه شصت ساله» پیداست، معصومیت و بازیگوشی و سرخوشی کودکانه ای در آثارش پیداست که حال دل خواننده کتابها یا بیننده فیلمهایش را خوش میکند. جبلی درست مثل رضا در فیلم «خواب سفید» ساده دل است و رویای عشق را در سر می پرورد. اصلا همین طراوت و سرزندگی است که از دل آن کلاه قرمزی و پسرخاله زاده می شوند. همین کودک درون است که خاله قورباغه و هادی و هدی و شهر موشها را برای ما زنده می کند و چند نسل را شیفته شور و حال هنرمند بازیگوش و دوست داشتنی می کند، که عشق، دوستی و عواطف زیبای انسانی را در مجموعه آثارش چه در حوزه نمایش و تصویر و چه در حوزه ادبیات انعکاس داده.
نمایشنامه «عشق روی خرپشته» بیان دلنشین همین عشق و عواطف انسانی است. همچنان که از رنگ و جنس جلد و کاغذهای کتاب، آن حال و هوای نوستالژیک احساس می شود و بوی کاغذها ما را به خاطرات دور روزهای سرخوشی می برد. حتی کلمه ها و لحن گفتگوی شخصیتها از جنس گذشتگان است. حمید جبلی با عشق در روح افسرده آدمهای تنها می دمد و حیات می بخشد. مگر با رضا در خواب سفید چنین نکرد؟ مگر آقای مجری با رفتارهای اتوکشیده در زندگی شخصی اش به زنده دلی کلاه قرمزی دل نسپرد؟ حالا داستان در خانه سالمندان، در واپسین سالهای زندگی سعادت و مهین می گذرد. هنرمندانی فراموش شده که دوران پرشکوهی را سپری کرده اند. و حالا عشق از نو به قلب های خاموششان روشنایی و حیات می بخشد. عشق آب حیات است. خونی که در رگها جاری است. هوایی که تنفس می کنیم. مثل هنر که آدمهای تنهای «عشق روی خرپشته» را به هم پیوند می دهد.
آن درخت سبز که در سر سعادت (تصویری از رضا ژیان بر روی جلد کتاب) روییده مصداق آن جمله معروفی است که داریوش اسدزاده در سریال روزگار جوانی خطاب به رفقای دانشجو می گفت: «زندگی گلدانی است چهار فصلش همه سبز»