توضیحات
سوفیا پترونا (جیبی) – لیدیا چوکوفسکایا – خشایار دیهیمی – ماهی
من در رمان کوتاهم سعی کرده ام نشان دهم جامعه چگونه آلوده به دروغ و مسموم شده بود، درست به همان اندازه که می توان یک ارتش را با گازهای سمی مسموم کرد. من زن قهرمان داستانم را نه یک خواهر قرار دادم، نه همسر، نه معشوقه، و نه یک دوست، بلکه او را نماد دلسپردگی انسان قرار دادم _ یک مادر… فقط یک دادگاه است که دوست دارم رمانم را به پیشگاهش عرضه کنم: دادگاه هموطنانم… مخصوصا پیرها، آن هایی که همان چیزهایی را زیستند که بر سر من و آن زنی آمد که انتخابش کردم تا قهرمان رمانم باشد – سوفیا پتروونا، یکی از هزارانی که دور و برم می دیدم.
مشتاق –
. لیدیا چوکوفسکایا در سال 1907 به دنیا آمد و به یک نویسنده مشهور تبدیل شد و کتاب های شعر برای کودکان نوشت. با این حال، امروزه او را بیشتر به خاطر «خانه متروک» می شناسند، رمانی که پاکسازی بزرگ را توصیف می کند. این کتاب که به مدت 25 سال پنهان بود، هنوز در روسیه منتشر نشده است و در سال 1967 در نیویورک منتشر شد. از طریق مترجم آلین ورث، سخنان چوکوفسکایا در غرب آشکار شد.
اولگا پترونا لیپاتوا یک عضو وفادار حزب بود و در یک کار ثابت در یک انتشارات کار می کرد تا از تنها پسرش نیکولای فدوروویچ “کولیا” حمایت کند. یک ستاره در حال ظهور در Komsomol و به عنوان یک نابغه مهندسی آینده، کولیا به همراه دوستش Arik به یک استان خارج از کشور می روند تا یک کارخانه راه اندازی کنند. علیرغم اختراع مکانیزم جدید و هدایت کلاس خود، کولیا تقریباً بلافاصله پس از ورود دستگیر می شود و مادرش اولگا پترونا را به وحشت می اندازد. اولگا پترونا به جای اینکه به عنوان یک عضو وفادار حزب عمل کند، معتقد است که نقش اصلی او درخواست آزادی پسرش از زندان است.
اولگا پترونا که هنوز به استالین و حزب وفادار است، هم در محل کار و هم در خانه در ترس دائمی زندگی می کند. آشناها به او به عنوان یکی از بستگان یک تبعیدی نگاه می کنند و ترجیح می دهند با او معاشرت نکنند. با وجود اینکه او یک کمونیست مغرور است و نقش فعالی در جلسات حزب دارد، اولگا پترونا دیگر نمی تواند به کسی اعتماد کند. او دیگر با همکارانش و سایر افراد در ساختمان آپارتمانش صحبت نمی کند. در عوض او دچار پارانویا می شود که بعداً دستگیر می شود، در انزوا زندگی می کند و خود را وقف آزادی پسرش می کند.