توضیحات
دانه زیر برف-(دنباله کتاب نان و شراب)-اینیاتسیو سیلونه-مهدی سحابی- امیرکبیر
“دانه زیر برف” کتابی است از “اینیاتسیو سیلونه“، خالق سه گانه ای که دو اثر قبلی آن عبارت اند از “فونتامارا” و “نان و شراب”. “دانه زیر برف” درست از همانجایی که کتاب “نان و شراب” به اتمام می رسد، ادامه می یابد و داستان را پیش می برد.
قصه در پس زمینه ای اتفاق می افتد که مربوط به دوره ی حکومت موسولینی است و کافون ها یا دهقان های فقیر و تهی دست ایتالیایی، زندگی بسیار سخت و طاقت فرسایی را پشت سر می گذارند.
زندگانی چنان بر کافون ها تنگ آمده که دیگر نمی توانند به هیچ کار اقدام کنند. در داستان “نان و شراب”، قهرمان کتاب یعنی “پیترو سپینا” در صدد بود که به کافون ها یاری برساند اما همانطور که در آن کتاب آمده، او وادار به فرار کردن شد.
با فرار پیترو سپینا، “کریستینا” هم به دنبال او عازم کوهستان مدفون در برف شد و این چنین قصه ی “نان و شراب” به اتمام رسید.
اما در “دانه زیر برف” یک جسد در کوه یافت شده است. همگان بر این باورند که جسد متعلق به پیترو سپینا است چرا که کسی از فرار کریستینا به دنبال او آگاه نیست.
افرادی هم که از موضوع با خبرند، با پیدا نشدن جنازه ی پیترو سپینا، گمان می کنند که او زنده است. از جمله ی این افراد، مادربزرگ پیترو سپینا یعنی “دنا ماریا وینچنزا سپینا” می باشد که در رمان “دانه زیر برف” از “اینیاتسیو سیلونه”، به جستجوی او اقدام می کند. خبرهای تازه ای به گوش مادربزرگ رسیده و او نزد پسرش می رود تا از او برای این کار کمک بگیرد.
برای خرید کتاب در مشهد و سراسر کشور کتاب ” دانه زیر برف ” از بزرگترین کتابفروشی آنلاین مشهد میتوانید از پایین صفحه اقدام نمایید و برای جستجوی سایر عناوین کتابهای موجود و خرید کتاب از لیست کتابهای دلشدگان میتوانید اقدام نمایید.
حسین –
پیترو اسپینا، قهرمان این رمان از ایگنازیو سیلونه که در آبروزو در طول بیست سال فاشیسم اتفاق میافتد، جوانی است که نمیتواند جامعهای را که در آن زندگی میکند بپذیرد، در واقع خود را از جامعه شهرش طرد میکند، از خود فاصله میگیرد. از خانواده اش است و سعی می کند با برقراری روابط انسانی با فروتن ترین، با طردشدگان، با آزار دیده ها تعادلی درونی پیدا کند. در درازمدت متوجه خواهد شد که حتی این راه حل هم برای به دست آوردن آرامش زندگی که اولین هدف برای پذیرش خود و دیگران است کافی نیست و با استفاده از موقعیتی تصمیم نهایی خود را می گیرد. این کتاب که در سال 1940 منتشر شد، آهسته و با دیالوگ های فراوان است، اما زیبایی پیچیده خود را دارد، که خواندن من را هیجان انگیز کرد، و مرا از لحاظ عاطفی به قهرمان داستان و همچنین به مادربزرگش، زن مغرور و بسیار انسانی وینچنزا که مبارزه می کند، متصل کرد. با تلاش برای درک دلایل بی قراری برادرزاده مورد علاقه خود و ایجاد احساس در حضور دائمی و در دسترس بودن کامل، به شدت “از دست ندادن” برادرزاده محبوبش. بلکه سایر شخصیتهای کوچک رمان، هم شخصیتهای مثبت سیمونه راسو، سورینو، فاستینا، ونانزیو و اینفانته، و شخصیتهای منفی دون کوریولانو، سیاتاپ، شهردار، همگی در روشنتر کردن بیزاری نویسنده از فاشیسم مشارکت دارند. و به دیکتاتوری، تکمیل تصویر تاریخی و اجتماعی که رمان می خواهد نشان دهد.