توضیحات
داستان بابا گوریو که فیلیپ برتو آن را "شاهکار نبوغ انسانی " میخواند، چون ستارهای تابناک در میان سایر آثار بالزاک، نویسندهی نامی فرانسه، میدرخشد و بیشک از شاهکارهای ادبیات جهانی به شمار میرود. در این داستان، بالزاک با قلمی موشکاف اجتماع خوش ظاهر و زشت نهاد عصر خود را توصیف میکند. قهرمانان برجستهی این داستان به عنوان مظهر و نمونهی کامل افراد نوع خود شهرت جهانی یافتهاند، مثلا " گوریو " نمودار بارزی از فداکاری و ازخودگذشتگی بیپایانی است که از مهر پدری سر چشمه میگیرد. بالزاک در ترسیم روحیات قهرمانان این داستان چنان مهارت و استادی نشان داده است که کمتر خوانندهای است که از مطالعهی آن متاثر نگردد و شاید همین قدرت تاثیر است که " کلود فارر " عضو فرهنگستان فرانسه را واداشته تا بگوید : " این کتاب را نه فقط باید بزرگترین رمان فرانسه دانست، بلکه باید آن را بزرگترین رمان جهان به شمار آورد."
حسین –
شاید نمادینترین نوشتههای بالزاک، پاپاگوریو اثری است که شخصیت اصلی آن نه فردی فقیر مانند گوریو قدیمی، و نه دانشآموزی است که پاشنههایش مانند راستیناک بر اخگرهای ایدهآل میسوزد، بلکه خود پاریس است با آن وجود فلاکت بار از اواسط قرن انقلاب.گوریو نماد پدری است، فردی که دخترانش را به حدی دوست دارد که اگر نه در آن زمان – مطمئناً امروز به عنوان سالخورده طبقه بندی می شد. با وجود عنوان، او شخصیتی نیست که در اثر برجسته می شود، بلکه راستیگناک است، آن مرد جوان صادق، دانشجوی حقوق، احتمالاً شخصیت الهام بخش کالیسکو، زمانی که او انیگمای اوتیلیا را نوشت، که اولین گام ها را برمی دارد. جامعه ای که با منفورترین اخلاقیات منحرف شده است. البته پیام نویسنده هدف دیگری هم داشت که عنوان آن از این روست.
پاریس، 1930. جگ، فقر فقیر و مرگ بیحساب (روزی 100 مرگ وجود دارد، اگر روی همه خم شویم، درست است، چه اتفاقی میافتد؟) یک طرف. لوکس، شایعات، توپ، میلیون ها فرانک، طلا و الماس، از سوی دیگر. در اینجا پرتره ای از جامعه ای در رنج است، پرتره ای که فقط می تواند مرگ آن را به تصویر بکشد.