توضیحات
رمان شورانگیز و خواندنیِ «گتسبی بزرگ» از آثار برجستۀ ادبیات امریکا در قرن بیستم است، یک اثر کلاسیک که پیوسته تجدید چاپ می شود، در دانشگاه ها مورد حلاجی و بحث قرار می گیرد، از روی آن فیلم ساخته می شود و خوانندگان چند نسل را مسحور خود ساخته است. «گتسبی»، به گفتۀ کنت تایتان، هنر شناس فقید انگلیسی، «کتابی است که تارک شاه موج امریکایی به ساحل افکنده شده و برای همۀ ما جاذبه ای آنی و ماندنی دارد.»
ترجمۀ فارسی «گتسبی» نیز به دست مترجمی دقیق و با وسواس انجام گرفته، چنر بار تجدید چاپ شده و در هر نوبت، پالوده تر و صیقل یافته تر از چاپ پیش به خوانندگان عرضه شده است. کتاب دوستانِ نسل بعد از انقلاب برای اولین بار است که فرصت خواندن «گتسبی» را به فارسی پیدا می کنند…
امیر عربشاهی –
«گتسبی بزرگ» از معدود آثاری است که با نام نویسنده اش گویی به یگانگی و پیوستگی رسیده. «گتسبی بزرگ فیتزجرالد» ترکیبی است که عموما در معرفی و وصف رمان به کار میرود. فیتزجرالد یقینا یکی از مهمترین نویسندگان آمریکایی قرن بیستم است. و گتسبی بزرگ تاثیرگذارترین رمان اوست. داستانی از یک دوران طلایی؛ روایتی از «عصر جاز». دوره شکوفایی و رونق تجارت و صنعت، دوره مهمانی های پر زرق و برق، عیاشی ها و خوش گذرانی های افراد مرفه در باغ ها و چشم اندازهای باشکوه غرب.
نکته حائز اهمیت و جالب توجه این رمان، موضوعات و پرداخت داستانی به ظاهر پیش پا افتاده ای از عشق، خیانت و روابط عاطفی مختلفی است که شخصیتهای داستان را در یک شبکه پیچیده ای از روابط گرفتار میکند. تمام آن چیزهایی که معجونی مناسب برای یک رمان عاشقانه عامه پسند فراهم میکند. اما چه می شود که این رمان به یکی از بزرگترین رمان های ادبیات معاصر تبدیل می شود؟ راز این عظمت را باید در قابلیت خوانش های چند وجهی و ساختار روایی و شخصیت پردازی قدرتمند فیتزجرالد جستجو کرد.
لُیس تایسن در کتاب «نظریه های نقد ادبی معاصر»، ضمن بررسی رویکردها و نظریات مختلف نقد ادبی در هر فصل، رمان گتسبی بزرگ را به عنوان نمونه با خوانش های مختلف مورد نقد و بررسی قرار می دهد. و علت انتخاب این رمان را هم قابلیت تاویل و تفسیر و نقد و بررسی در تمامی این حوزه های مختلف فکری و رویکردهای نقد ادبی می داند.بدین ترتیب رمان را از منظر نقد روانکاوانه، نقد مارکسیستی، نقد فمینیستی، نقد نو، نقد ساختارگرایانه، نقد واساختی، نظریه واکنش خواننده، نقد تاریخی جدید و نقد پسااستعماری نقد و بررسی میکند.
نیک کاره وی راوی رمان که در جستجوی پیشرفت از شرق به سوی غرب آمده در ابتدای رمان شخصیت گتسبی را چنین وصف میکند:
«گتسبی مظهر همه چیزهایی بود که آنها را صادقانه حقیر می شمارم…. استعداد خارق العاده ای بود برای امیدواری، آمادگی رمانتیکی که نظیرش را تا به حال در هیچ کس دیگر ندیده ام و به احتمال زیاد در آینده هم نخواهم دید…»
و در پایان چنین می گوید:
«گتسبی به چراغ سبز ایمان داشت، به آینده لذتناکی که سال به سال از جلو ما عقب تر میرود. اگر این بار از چنگ ما گریخت چه باک، فردا تندتر خواهیم دوید و دست هایمان را درازتر خواهیم کرد و سرانجام یک بامداد خوش…
و بدین سان در قایق نشسته پارو بر خلاف جریان بر آب می کوبیم، و بی امان به طرف گذشته رانده می شویم.»
در میان این آغاز و پایان، نیک مایوس و سرخورده از شکوه پوشالی غرب و آگاه از فساد و تباهی پنهان در زیر لایه آن مهمانی های مجلل و آدمهای سرخوش، می خواهد دوباره به عقب رانده شود. به سوی شرق. اما همچنان شخصیت رمزآلود و چندوجهی گتسبی را ستایش میکند. همچنان که برای ما مخاطبان این داستان نهایتا فرجام تلخ جی. گتسبی ناکام در عشق عمیقش به دیزی، ماندگار شده و حتی فراتر از آن امروزه به عنوان یک فعل (Gatsbying) در فرهنگ زبان انگلیسی کاربرد پیدا کرده. و این اتفاق به ندرت درباره یک اثر ادبی رخ داده، مگر آن که همچون گتسبی بزرگ به یک پدیده فرهنگی جهان گستر تبدیل شده که فراتر از دوران خود مرزهای جغرافیایی و تاریخی را در نوردیده باشد.