توضیحات
کتاب «کنستانسیا» نوشته کارلوس فوئنتس (۱۹۲۸-۲۰۱۲)، نویسنده مکزیکی و یکی از مشهورترین نویسندگان اسپانیایی زبان است. این کتاب مثل بسیاری دیگر از آثار فوئنتس، کتابی سختخوان به نظر میرسد، اما در عین حال فضای خلق شده توسط او میتواند به خوبی مخاطبان را با خود درگیر کند. در این کتاب دکتر ویتبی هال، پزشک چیرهدست امریکایی، بههمراه همسر اندلسی خود، کنستانسیا در همسایگی موسیو پلوتنیکوف، بازیگر سالخوردهی روس، زندگی میکنند. دکتر ویتبی هال راوی داستان است و همان اول به خواننده اطلاع میدهد که با موسیو پلوتنیکوف در روز مرگش ملاقات کرده است؛ مرگی که اثری مخرب بر کنستانسیا می گذارد و دکتر به رابطهی زنش و مرد روس مشکوک میشود. فوئنتس در این اثر، همچون دیگر آثارش، مرزی بین واقعیت و خیال قائل نیست. کنستانسیا قصهای بلند از مجموعهداستانی است که فوئنتس در سال ۱۹۹۰ منتشر کرد و در آن به شیوهی گذشتهاش در داستاننویسی بازگشت. داستان فضای اختناق قرن بیستم را نشان میدهد و به مهاجرت و پناهندگی، که یکی از موضوعات چالشبرانگیز انسان امروز است، نگاهی هستیشناختی دارد. در بخشی از کتاب «کنستانسیا» میخوانیم: «دختری میان آفتابگردان های پژمرده در انتهای تابستان دراز کشیده و نسیم گیسوی سیاهش را به هم می ریزد و صدای پدر، عاشق، شوهر، پسر به او می گوید اینجا بمان، از نو زاده شو، ما را بگذار تا بمیریم اما تو باید زنده بمانی کنستانسیا… به نام ما زنده بمانی، مگذار قهر و غلبه تاریخ نابودت کند… ما را با خاطرهات حفظ کن… ما را با چشمانت مهر کن…».
حسین –
بسیار دوست داشتنی
۱۳۴ صفحه درد دوری از وطن به قلم فوئنتس بزرگ
مشتاق –
بسیار دوست داشتنی
۱۳۴ صفحه درد دوری از وطن به قلم فوئنتس بزرگ