توضیحات
«پیوند زدن انگشت اشاره» دومین اثر بلند «مهام میقانی» محسوب میشود.«پیوند زدن انگشت اشاره» روایتی تودرتو و پُر از خُردهداستان است که در تهران میگذرد. داستان با سقوط یک مرغ ماهیخوار غولپيکر در بالکن آپارتمان یکی از شهرکهای شمال تهران آغاز میشود. «ارسلان» با حضور این پرندهی بهظاهر بیمار در بالکن خانهاش، درگیر سلسله اتفاقهایی میشود که سویههایی از زندگی شهری و خشونت عریان و گسترده شدن دایرهی اخلاق را پیش چشم خواننده میگشایند. در همان حالواحوال ارسلان بعد از مدتها بیخبری دوست میانسالش «فخرالدین» را ملاقات میکند، «فخرالدین» هم مثل مرغ ماهیخوار حالوروز خوبی ندارد. مرد میانسال چاقو خورده و ارسلان هر چه تلاش میکند از بلایی که سر رفیقش آمده سر دربیاورد، موفق نمیشود.فخرالدین بهشدت هراسناک است و از ارسلان میخواهد او را به مکان امنی منتقل کند. ارسلان، فخرالدین را پیش سرایدار یک آسایشگاه میبرد و همان جاست که فخرالدین شروع میکند به روايتِ ماجرایی که گرفتارش شده. از سوی دیگر ارسلان که نمیتواند نسبت به سرنوشت مرغ ماهیخوار بیتفاوت باشد، به آتشنشانی زنگ میزند و بعد باخبر میشود که مرغ را بهجای باغوحش، به دلیل بیماری، روانهی موزهی حیاتوحش کردهاند تا بعد از مرگ «تاکسیدرمی»اش کنند. و درست از همین جا ارسلان ناخواسته وارد دنیای هراسانگیز ماجراهای فخرالدین میشود. ماجرایی که در پس پردهی روایتش نویسنده به بررسی واکنشها و رفتار آدمهای شهرنشینی که گرفتار خشونت میشوند میپردازد، خشونتی که خلاصی از آن نیست و داستان در هزارتویی از این خشونت و سرنوشت پیش میرود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.