توضیحات
در معرفی رمان «هوانورد» آماده است این رمان روایتگر حال و روز انسان گرفتار در چنبره زمان و سرگشته در دایره مکان است که به جستوجوی هویت خویش برخاسته است. هوانورد با تکنیکی آشناییزدا به درونیترین لایههای وجودی آدمی نقب زده و در عین پرهیز از رویکردهای ایدئولوژیک و سطحینگر، جامعه شوروی سابق را نواخته و مناسبات انسانی آن دوره را با بهرهگیری از زبان داستان نقد کرده است.
مشتاق –
این کتاب بسیار متفاوت است و در گذشته نزدیک در زمان هزاره می گذرد. نیمه اول کتاب، دفتر خاطرات اینوکنتی پلاتونوف است که در بیمارستان از خواب بیدار می شود و به تدریج حافظه خود را بازیابی می کند. خاطرات او مربوط به اوایل قرن بیستم است و روزهای آغازین انقلاب با جزئیات واضح به یاد میآید، و همچنین وقایعی که منجر به اعزام او به گولاگ شد. معلوم می شود که او در سال 1930 منجمد شده است و اکنون یخ زدایی شده و احیا شده است. این باورپذیری علمی را بیش از حد ذائقه من گسترش می دهد، اما به عنوان یک دستگاه قاب بندی که به وودولازکین اجازه می دهد روسیه مدرن را با گذشته شوروی خود مقایسه کند تقریباً قابل بخشش است.
اینوکنتی متوجه می شود که عشق اولش آناستازیا هنوز زنده است اما در بیمارستان رو به زوال است.
هنگامی که او می میرد، او با نوه اش نستیا، که به زودی باردار می شود، رابطه عاشقانه برقرار می کند.
در نیمه دوم کتاب روایت بین اینوکنتی، نستیا و گایگر، دانشمند تجربی که او را احیا کرده است، می گذرد. مغز Innokenty خراب میشود و روایت برای انعکاس این موضوع شکستهتر میشود.
من در مورد این کتاب کمی دو دل هستم. داستان سرایی اغلب درخشان است، لحظات خندهدار زیادی وجود دارد و بازتابی جالب از شخصیت روسیه مدرن است، اما من نمیتوانستم ناباوری را در فرض اصلی متوقف کنم.