توضیحات
ههمنام – جومپا لاهیری – امیر مهدی حقیقت – ماهی
نگامی که اولین تجربه ی جومپا لاهیری در زمینه ی نویسندگی، مجموعه ی داستان های کوتاه «مترجم دردها»، برنده ی جایزه ی پولیتزر سال 2000 شد دنیا غرق در شگفتی شد. اکنون خوانندگان آثار وی شیفته ی این رمان پرفروش نیز خواهند شد. «همنام» داستان عمیقاً تأثیرگذاری است که با پرداختی دقیق، تجربه ی مهاجرت، تقابل فرهنگ ها، و کلاف سردرگم رابطۀ بین نسل ها را به عنوان درون مایه های آثار این نویسنده ی تحسین شده بیان می کند.
برای خرید کتاب در مشهد و سراسر کشور کتاب ” همنام – جومپا لاهیری ” از بزرگترین کتابفروشی اینترنتی مشهد میتوانید از پایین صفحه اقدام نمایید
امیر عربشاهی –
جومپا لاهیری با مجموعه داستان کوتاه «مترجم دردها» شناخته شد. داستان هایی از یک نویسنده آمریکایی هندی تبار که اگرچه در فرهنگی دور از سرزمین مادری رشد یافته اما همواره تعارضات فرهنگی میان دو جهان، دو زبان و دو فرهنگ متفاوت که از چالش ها و تنش های حل ناشده در عمق روان والدین مهاجرش باقی مانده، در وجود جومپا لاهیری نیز رسوب کرده. و نتیجه این رسوب، رسوخ یک حس بیگانگی و دوگانگی در آثار اوست.
«همنام» اساسا قصه زندگی خود جومپا لاهیری است. نویسنده ای که همواره یک مهاجر باقی مانده. همچون آشیما و آشوک که گویی پدر و مادر لاهیری در داستان «همنام» هستند. عاشق و معشوقی که پیوند عاشقانه شان را در مهاجرت به سرزمینی دیگر کشاندند و گوگول و سونیا را در فرهنگ و زبان دیگری که یک دنیا با آداب و رسوم و فرهنگی که آنها در آن زیسته بوده اند، به دنیا آوردند.
گوگول با نامی غریب پا به جهان هستی گذاشت. نامی که برای پدرش آشوک نشان از حیات دارد؛ یادگاری از لحظه رستن از خطر مرگ. و این نیز با ادبیات و نویسنده بزرگ روس یعنی نیکلای گوگول پیوند دارد. رمان با همین اسم غریب و بیگانگی اش در محیط و فرهنگ آمریکا ادامه می یابد. گوگول بزرگ می شود و ما با روایتی از زندگی یک خانواده بنگالی در آمریکا و تعارض میان سبک های زندگی و فاصله و شکافی تدریجی میان فرزندان با والدین همراه می شویم. روایتی عمیقا انسانی از بحران های عاطفی و خانوادگی که لاهیری خوب درک کرده و به شکل خارق العاده ای در ادبیاتش بیان کرده. همان کاری که در رمان شگفت انگیز دیگرش «گودی» انجام داده و تنش ها و تعارضاتی از فرهنگ و آیینی که هیچ گاه ردش از روح و روان و زندگی و سرنوشت شخصیتها پاک نمیشود، با پیشروی داستان خواننده را مبهوت، اندوهگین و سرشار از احساس می کند.
گوگول یا آن طور که خودش می خواهد صدایش کنند «نیکهیل» با نفرتی پنهان از پدر و مادری که اسم عجیب و غریب به او داده اند و مایه تمسخر و شرمساری او بوده اند، بزرگ میشود و با فاصله گرفتن از خانواده جهان و روابط عاطفی را مستقل از هویت خانوادگی اش تجربه میکند. اما مرگ آشوک و لحظه ای که گوگول به درک و همدلی با والدینش می رسد، اگرچه دیر اما رهایی بخش است. او در نهایت از نفرینی که با اسم او زاده شده رهایی می یابد و یاد می گیرد دوست بدارد؛ عشق بورزد و بفهمد که آشیما و آشوک چه رنج هایی را در این سفر میان دو دنیای متفاوت و متضاد تحمل کرده اند. و شاید جومپا لاهیری هم با نوشتن این رمان سعی در فهمیدن بیشتر و نزدیکتر شدن به مادرش و پدرش داشته. رمانی که می تواند ما را هم به فکر فرو برد و شاید تلاش دیگری درون خواننده اش برانگیزد تا به تکاپوی پر کردن آن شکاف تاریخی میان پدران و مادران و فرزندان بیفتد.