توضیحات
خواب بسیار عجیبی دید. آذرخش را روی شانه اش گذاشته بود و به دنبال شی نقره فامی از لا به لای درختان جنگلی می گذشت. شی نقره فام از لا به لای درختان می گذشت و هری لا به لای درختان می توانست آن را ببیند. هری که با نگرانی می خواست خود را به او برساند بر سرعتش افزود اما بلافاصله شکارش نیز با سرعت بیشتری حرکت کرد. هری شروع به دویدن کرد و صدای هوهوی باد در گوشش طنین افکند. نفسش به شماره افتاد. صدای موجودی را که چهار نعل می دوید می شنید. سپس راهش را کج کرد و از جنگل بیرون رفت.
Arefeh –
توی شاهکار بودن کارای رولینگ جای بحث نیست واقعا👌🏻👌🏻👌🏻