توضیحات
هرچه باداباد – استیو تولتز – پیمان خاکسار – چشمه
نویسندهای که نوشتههایش را بر ترسها و فقدانها بنا کرده است، در روزهایی که همهی ساکنان زمین، آرامآرام درحال گذار از پاندومی دستوپیایی کرونا هستند، تریلوژیاش را با «هرچه باداباد» تکمیل کرده است.
استیو تولتز، نویسندهی یکی از بحثبرانگیزترین رمانهای هزارهی سوم، چهارده سال پساز «جزء از کل»، این بار بودن و نبودن را به کناری نهاده و جهانش را بر سیر و سلوک حضور در میان فاصلهی آغاز و انجام استوار کردهاست.
اگر زیستن اجباریست که بر ما مستولیست و نبودشدن نیز حتمیّتی بیبازگشت است، جهانی ورای این دو چگونه خواهد بود؟
آنگاه که هراس و هول از بودن و نبودن، به هول و هراس از زندگی و مرگ مدام مبدل شود، این جهان چهگونه خواهد بود و انسان گیر افتاده و زنجیرشده در آن، چه خواهد کرد؟
آدمی که همهی زیستنش در ازدستشدهها و به دست نیامدنیها خلاصه شده و درعینحال اینهمه افسوسی تمامنشدنیست که نمیشود بر آن فائق آمد؛ مسئلهی کتاب هرچه باداباد این است!
و البته انبوهی پرسش اساسی که در گیرودار چنین مسئلهای برابر ما قرار خواهد گرفت و در این داستان عجیب باید به دنبال پاسخهایشان بود.
برای خرید کتاب در مشهد و سراسر کشور کتاب ” هرچه باداباد ” از بهترین کتابفروشی آنلاین مشهد میتوانید از پایین صفحه اقدام نمایید و برای جستجوی سایر عناوین کتابهای موجود و خرید کتاب از لیست کتابهای دلشدگان میتوانید اقدام نمایید.
حسین –
اجازه دهید فقط بگویم که این کتاب در آینده اتفاق میافتد، زمانی که یک ویروس کشنده (به ما گفته میشود بدتر از کووید) جمعیت را از بین میبرد. بیشتر کتاب در زندگی پس از مرگ اتفاق میافتد و انسان آن را تخیل خارقالعاده نویسنده نشان میدهد. شخصیت مذهبی نیست، که احتمالاً تنها راهی است که من دوست دارم هر چیزی در زندگی پس از مرگ اتفاق بیفتد. و ارواح هستند که همیشه برای من نقش سختی دارند. اینجا نیست – من همه چیزهای فراموش نشدنی را دوست داشتم. همه چیز شبیه چیزی است که کافکا مینوشت. حس پوچ بودن، همراه با نوشتن پیچیده، دیالوگ های هوشمندانه، شخصیت اصلی دوست داشتنی، و خنده های فراوان، این را غیرقابل انکار کرده است.
و فراموش کردم بگویم که این مجموعه پر از تفکرات فلسفی است – که معمولاً چیز مورد علاقه من در وسط داستان نیست. در اینجا، تمام سؤالات در مورد هستی فقط مرا به فکر واداشت و به طرز خوبی سرم را به لرزه انداخت. من می گویم که چند بار وجود دارد که فلسفه داستان کمی عجیب است اما نویسنده مراقب است که به موقع به طرح داستان بازگردد تا من را راضی نگه دارد. برخی تفسیرهای اجتماعی در مورد آنچه که ما با سیاره خود انجام می دهیم وجود دارد و من هم آن را خوردم.