توضیحات
مو قرمز – اورهان پاموک – عین اله غریب چشمه
در قسمتی از کتاب میخوانیم: «شاید هنوز بچه بودم. گاهی از عهدهی نیندیشیدن به چیزهایی که نمیخواستم برمیآمدم. البته گاهی هم عکس این میشد، از عهدهی نیندیشیدن به کلمه یا تصویری که اصلاً نمیخواستمش بههیچوجه برنمیآمدم. پدر مدت مدیدی با ما تماس نگرفت. جوری که در به خاطر آوردن چهرهاش به مشکل برمیخوردم و آرامآرام آن یکذره را هم بهکل از یاد میبردم. در این مواقع، احساس میکردم که یکمرتبه برق خانه و کل شهر قطع شده و همهچیز جوری در دل تاریکی فرو رفته انگار غیب شده باشد.
یک شب، اتفاقی پرسهزنان به سمتِ قصر ایهلامور رفتم. درِ بزرگ داروخانهی حیات بسته بود و بر نردهی فلزی آن قفلِ بزرگ سیاهی به چشم میخورد. بزرگی و سیاهی قفل جوری بود که هر کسی در همان نگاه نخست درمییافت که آن در دیگر باز نخواهد شد. مثل همیشه از باغچهی قصر ایهلامور مهی غلیظ بلند شده بود و محله را آرامآرام در خود فرو میبرد. طولی نکشید که مادرم بهم خبر داد که دیگر نه از پدر پولی به دست ما میرسد، نه از داروخانهی حیات و وضع مالی خانواده اصلا خوب نیست. من جز بلیت سینما، ساندویچِ دونر و رمانهای مصور خرجی نداشتم.»
برای خرید کتاب در مشهد و سراسر کشور کتاب ” مو قرمز – اورهان پاموک ” از بزرگترین کتابفروشی اینترنتی مشهد میتوانید از پایین صفحه اقدام نمایید
مشتاق –
همان لذتی را که هنگام خواندن کتاب سیاه احساس کردم، بارها و بارها در تمام سطرهای کتاب «زن مو قرمز» تجربه کردم. به علاوه، وقتی به صفحه آخر رسیدم و دیدم او کتاب را در 11 ماه نوشته است، یک بار دیگر فهمیدم که چرا نوشته اورهان پاموک را دوست دارم.
پیشنهادهای پاموک مبنی بر اینکه بیش از 200 صفحه نباشد در عمل جواب داد و او توانست چندین دهه، تغییر جامعه، تفاوت شرق و غرب، رابطه فرد و اقتدار و همچنین افسانه ها و افسانه ها را در یک رمان کوتاه بگنجاند. با موفقیتی که به خوبی نوشته های دیگر اوست. من این را یکی از بزرگترین پیروزی های یک رمان نویس می دانم که نویسنده ای که آخرین کتاب کم حجم خود را 30 سال پیش نوشت و چندان از آن راضی نبود، توانست به این مهم دست یابد.