قلبی به این سپیدی – خابیر ماریاس – مهسا ملک مرزبان – چشمه

1 دیدگاه برای قلبی به این سپیدی – خابیر ماریاس – مهسا ملک مرزبان – چشمه

1. امتیاز 1 از 5

   مشتاق – 25 فروردین 1403

   مسئله اصلی من در مجموع این است که این کتابی است که نام بدی به داستان ادبی می دهد. این دقیقاً همان چیزهایی است که مبنای تقلیدهای تظاهرآمیز با نورپردازی ملودراماتیک و زبانی بی‌رویه است که وقتی از آنها می‌پرسید چرا نمی‌خواهند بخوانند به آن اشاره می‌کنند. این همان کتابی است که مردم در اتاق‌های نیمه‌روشن می‌نشینند و رابطه‌ای بی‌صدا و عجیب و غریب از راه دور دارند و به طرز غیرقابل تحملی درباره‌ی فلسفه به یکدیگر تعارف می‌کنند. علاوه بر این، این نوعی از فلسفه تاریخ است که در آن زنان هنوز زندگی هایی دارند که هنرمندانه حول مردان می چرخد و مردان دارای نوعی وسواس فکری فرویدی هستند که نوشتن درباره آن در اواسط قرن گذشته مد بود. نوع احاطه شده توسط سیگار و براندی و نگاه های شدید و سایه های ساعت پنج. شما می دانید منظورم چیست.

   میدونی همینه این چیزی است که مرا آزار می دهد. به نظر می رسد این کتاب چنین ژستی باشد. مطمئناً، چند چیز در اینجا وجود دارد که درست به نظر می‌رسد. من در اینجا افکاری داشتم، تقریباً به کلمه، که او می‌نویسد. اما آنها بسیار پیش پا افتاده هستند، مثل این است که به یک فالگیر بروید و کاملاً شگفت زده شوید وقتی او به شما می گوید که می تواند احساس کند در نوجوانی خود مشکل داشتید یا با الکل در دانشگاه انتخاب های بدی انجام دادید. بنابراین من نمی دانم چقدر می توانید برای آن اعتبار قائل شوید. همه چیز آنقدر ساختگی به نظر می‌رسید، مثل مجموعه‌ای که ماریا انداخته بود و فکر می‌کرد برای بعضی از چیزهایی که فکر می‌کرد می‌خواهد بگوید مناسب است.