توضیحات
کتاب «فلسفهی ملال» نوشتهی «لارس اسونسن» و ترجمهی «افشین خاکباز» است. «مسئلهی ملال»، «داستانهای ملال»، «پدیدارشناسی ملال» و «اخلاق ملال» عناوین بخشهای کتاب هستند. نویسنده در مقدمه آورده است: «سعی کردهام این کتاب را با سبکی غیرفنی بنویسم؛ چون ملال تجربهای است که بر بسیاری از افراد اثر میگذارد و علاوهبراین، میخواهم قابلفهم باشد. با وجود این، برخی از فصلهای کتاب حاضر بسیار دشوار است، چون در بسیاری از موارد با موضوعات دشواری ارتباط دارد.» در قسمتی از کتاب میخوانیم: «تقریبا همهی کسانی که از ملال میگویند آن را شر میدانند، اگرچه استثناهایی هم هست. یوهان گئورگ هامان خود را عاشق ملال مینامد و هنگامیکه دوستانش او را برای بطالتش به باد انتقاد گرفتند، پاسخ داد که کارکردن آسان است و بیکارگی واقعا برای انسان دشوار است.» کتاب فلسفهی ملال را «نشر نو» منتشر کرده است.
مشتاق –
ملال همواره به نوعی با انسان همراه بوده است. کیرکگور میگوید «خدایان ملول بودند و بنابراین انسان را آفریدند آدم از تنهایی ملول بود و بنابراین حوا را خلق کردند از آن زمان ملال وارد جهان شد و درست به همان نسبتی که جمعیت رشد میکرد ملال نیز بیشتر میشد این پدیده که در دوران پیشامدرن به اشراف و برخی طبقات خاص محدود بود از دوران رومانتیسم گسترش یافت و به تدریج به یکی از ویژگیهای انسان مدرن تبدیل شد.
برخی ملال را ریشه تمام شرها مینامند برخی دیگر آن را امتیاز انسان مدرن و حتى وجه تمایز انسان و حیوان میدانند و گروهی دیگر بر این باورند که ملال انسان را از انسانیت تهی میکند برخی ملال را ثمره کوچ معنا از زندگی انسان مدرن میدانند و برخی دیگر آن را چیزی میدانند که به معنای بزرگ نهفته ای اشاره دارد.
ملال با معنای هستی سروکار دارد و همین کافی است تا آسوندسن آن را
موضوع فلسفه بداند او در این کتاب میکوشد با رویکردی بینارشته ای و با بهره گیری از متونی از رشته های فلسفه ادبیات روانشناسی الهیات و جامعه شناسی و بررسی آرای فیلسوفانی همچون سنکا کانت کیرکگور نیچه و هایدگر و تحلیل مسائلی همچون رابطه ملال با رومانتیسم و مدرنیته کار و فراغت و مرگ و زندگی ما را به درک بهتری از ابعاد مختلف این مفهوم و نقشی که در زندگی ما ایفا میکند و واکنشهای مختلفی که میتوان در برابر آن نشان داد برساند.