توضیحات
غرور و تعصب (شومیز) – جین آستین – رضا رضایی – نشر نی
غرور و تعصب محبوبترین رمان جین آستین و یکی از معروفترین رمانهای تاریخ ادبیات جهان است. قهرمان داستان یکی از جذابترین قهرمانان در کل ادبیات به حساب میآید.
در این رمان، بازیگوشی و انضباط، جنبوجوش و خویشتنداری، ارزشهای رمانتیک و فضیلتهای کلاسیک و بسیاری ویژگیهای دیگر در تقابل و تعادل قرار گرفتهاند. نهایتاً غرور جای خود را به سجایای والاتر میدهد و تعصب (یا پیشداوری) نیز در سیر داستان رنگ میبازد.
برای خرید کتاب در مشهد و سراسر کشور کتاب ” غرور و تعصب – جین آستین ” از بزرگترین کتابفروشی اینترنتی مشهد میتوانید از پایین صفحه اقدام نمایید
زهرا کریمی –
خیلی خواندنی و دوستداشتنی مثل بقیهی کارهای جین آستین.
حمیدرضا –
جین آستین از بالانشینان جدول نویسندگان کلاسیک انگلیسی تبار است . رضا رضایی هم بعنوان بهترین مترجم آثار جین آستین شناخته میشود و در جامعه کتابخوانی معمولا ترجمه های او را برای جین آستین خوانی پیشنهاد میکنند . داستان کتاب درباره انگلیس قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی است که در آن متر و معیار خوشبختی دختر یا دختران یک خانواده همسران نجیب زاده ، ثروتمند و ملاک آن ها بوده است . جین آستین با خلق موقعیتی درباره ی یک خانواده ای که پنج دختر دارند و هر دختر طبق عرف و عادت جامعه برای خوشبختی باید ازدواج و شوهری ایده آل داشته باشد با زبان طنز به نقد دیدگاه های بعضا زن ستیزانه و مرد سالارانه می پردازد و با ارائه عشقی زیبا بین یکی از این خواهران و نامزدی که خود با آگاهی و اختیار و مطابق با معیارهای خود اختیار کرده نشان می دهد که لازمه ی خوشبختی و سفید بختی این است که طرفین یک ازدواج دنبال ویژگی های مهم و انسانی برای رابطه زناشویی مثل تفاهم ، درک ، عشق متقابل باشند و متراژ بالای زمین ها و عریض بودن خانواده ها آسایش آور است اما لزوما خوشبختی را به دنبال خود نخواهد داشت . از این کتاب ، فیلمی هم به همین نام ساخته شده است که با وجود اینوه فیلم خوبی است اما کماکان کتابش قوت بیشتری دارد . اصولا جین آستین را باید از نویسندگان مهم کلاسیک دانست چرا که با وجود سن کم در نوشتن آثار مهمی مثل غرور و تعصب و منسفیلد پارک و … پختگی قلمش مشاهده میشود و به زیبایی توانسته روابط انسانی و شخصیت ها را توصیف کند و جوری از شخصیت ها سخن بگوید و آن ها را در داستانش نشان بدهد که مدت ها بعد از خواندن هم در ذهن خوانندگان باقی بمانند گویی اینکه تصویر و خاطره آشنایان و دوستانشان را در ذهن نگاه داشته اند .
امیر عربشاهی –
درباره «غرور و تعصب» جین آستین و اقتباس سینمایی جو رایت
غرور و تعصب ترجمه مصطلح و نه دقیق از عنوان یکی از شاهکارهای بزرگ ادبیات کلاسیک است. Pride & Prejudice اثر جاودان جین آستین در سالهای پایانی قرن هجده به نگارش در آمد و در سالهای نخست قرن نوزده، چند سال پیش از مرگ زودهنگام نویسنده انتشار یافت. «تفاخر و پیش داوری» ترجمه دقیق تری از عنوان این رمان است و با توجه به تقابل های موجود در متن که میان طبقات اشرافی و دهقانان جامعه انگلستان وجود دارد، و مسئله اصل و نسب به عنوان یک درونمایه برجسته در رمان، معنای این دو کلمه بیشتر برای ما ملموس میشود.
اما از آنجایی که غرور و تعصب مصطلح است و از نخستین ترجمه این رمان به فارسی به قلم شمس الملوک مصاحب برآمده. و از طرفی ترجمه ای درست و مرتبط با معنای اثر و عنوان آن است از همین ترجمه استفاده می کنیم.
از رمان غرور و تعصب اقتباس های متعددی در قالب فیلمهای سینمایی و سریال ها صورت گرفته. اما اثر جو رایت از شناخته شده ترین و بهترین اقتباس های موجود است. فیلمساز بریتانیایی که به اقتباس از ادبیات کلاسیک علاقه ویژه ای دارد و مهمترین فیلمهای او مثل غرور و تعصب، تاوان و آنا کارنینا . . . اقتباس از آثار ادبی هستند.
فیلم جو رایت تقریبا تمام بخش های رمان را در بر گرفته. به جز تغییرات اندکی که در بعضی موقعیت ها ایجاد کرده و عمدتا به نفع فیلم تمام شده. مثل حضور آقای بنت (دونالد ساترلند) در مجلس رقص آغاز داستان، که در رمان از رفتن امتناع کرده بود. یا تعداد همراهان بینگلی جوان که در فیلم به خواهرش دوشیزه بینگلی و دوستش آقای دارسی (متیو مک فایدن) کاهش پیدا کرده.
جو رایت به خوبی از پس فضاسازی داستان و ارائه تصویری دقیق از دوران پایان قرن هجده انگلستان برآمده. کارگردانی درخشان او در میزانسن های استادانه ای که فصل های مختلف رمان را در عین تفاوت گذاری میان قلعه خانواده دارسی، با خانه آقای بنت یا فضای مجلس رقص عمومی در ندرفیلد، به یک وحدت دراماتیک می رساند. وحدتی که تقابل، تعامل و عشق و پیوند دو قطب اصلی درام یعنی الیزابت بنت (کیرا نایتلی) و آقای دارسی را در جای جای رمان بر مبنای درونمایه اصلی اثر که نجابت، وقار و برداشت دیگری از مفهوم اصل و نسب است، نشانه گذاری میکند.
غرور یا تفاخر پیش از عنوان تعصب یا پیش داوری می آید. این تفاخر پوچ آقای دارسی به اصل و نسب خاندان خود و پیش داوری او نسبت به خانواده و خود لیزی است که مانع از ابراز صمیمیت و عشق به لیزی میشود. و این پیش داوری لیزی و خانواده او به منش و شخصیت آقای دارسی است که مانع از برقراری رابطه میشود.
در متن رمان، این پیش داوری و تعصب از زبان خود راوی دانای کل (جین آستین) چنین بیان میشود:
«از لحاظ درک و فهم، دارسی برتر از بینگلی بود. البته بینگلی به هیچ وجه نقصی نداشت اما به هر حال دارسی باهوش تر بود. اما دارسی متکبر، نجوش، سخت گیر و مشکل پسند بود. و رفتارش با این که مودبانه بود کمی توی ذوق میزد. از این لحاظ بینگلی خیلی بهتر بود».
اما در فیلم این زبان راوی در نگاه های ملامتگر خانم بنت و کنایه های لیزی به آقای دارسی نمایان میشود.
رمان جین آستین پر از گفتگو است و بخشهای توصیفی اثر او بیشتر بیان احساسات و افکار شخصیتهاست. اما هنر جو رایت تجسم ایده آل فضاهاست. به عنوان مثال در رمان ما فقط گفتگوهای لیزی و جین را می خوانیم که در اتاق خود به صحبت درباره بینگلی و دارسی می پردازند. آستین به جز چند صفحه گفتگو چیزی نشان نمیدهد. اما به یاد آورید لحظه های گفتگوی این دو خواهر را که در زیر پتو خزیده اند و با خنده و شرم و شعفی که در درخشش چشمهایشان پیداست، از مجلس رقص و لحظه های دعوت بینگلی از جین به رقص می گویند.
به فصل درخشان مجلس رقص در رمان آستین توجه کنید:
«آقای بینگلی خیلی زود با همه آدمهای مهم توی سالن آشنایی به هم زده بود….»
یا
«آقای دارسی دور شد و الیزابت ماند با احساس نه چندان خوش در مورد آقای دارسی».
یا
«روی هم رفته آن شب به کل خانواده بد نگذشت. خانم بنت دیده بود ندرفیلدی ها از دختر بزرگش خیلی تعریف و تمجید کرده اند. آقای بینگلی دوبار با او رقصیده بود. جین هم به اندازه مادرش از این موضوع خوشحال بود، اما آرامیش بیشتری داشت. الیزابت خوشحالی جین را درک میکرد. مری شنیده بود که به دوشیزه بینگلی گفته شده مری فاضل ترین دختر آن حوالی است. کاترین و لیدیا هم وضع بدی نداشتند و هیچ موقع بدون هم رقص نمانده بودند، و این کل چیزی بود که در مهمانی رقص اهمیت داشت.»
تمام این احساسات و موقعیت ها که در قالب کلمات آمده، در فیلم جو رایت نشان داده میشود. همان شعار معروف (نگو، نشان بده). و رایت به خوبی نشان میدهد. آن دوربین شناور در مجلس رقص که تمام این گفته ها، شنیده ها، گفتگوهای آدمها، و رقصها را به طرز با شکوهی به نمایش می گذارد.
به جز تصاویر محشری که رایت و فیلمبردارش نشان ما میدهند. باید از طراحی صحنه و لباس شگفت انگیز فیلم و هنر کتی اسپنسر و ژاکلین دوران یاد کنیم. از بازی های ستودنی دونالد ساترلند، جودی دنچ، برندا بلتین، روزاموند پایک و مک فایدن. و نقش آفرینی بی نظیر و ماندگار کیرا نایتلی. همچنین از موسیقی داریو ماریانلی که به طرز فوق العاده ای با احساس عشق، غرور و تمام تناقضات احساسی لیزی و آقای دارسی همخوانی دارد و یک ملودی بسیار گوش نواز است.
نمای آغازین فیلم، رو به یک دشت وسیع سبز باز میشود. صدای چکاوک ها و جریان آب می آید. خورشید طلوع میکند و از پشت درختان بر می آید. این آغاز شاهکار با موسیقی حیرت انگیز ماریانلی بهترین انتخاب برای شروع روایت است. دشتی خالی که در آن «غرور و تعصب» با فونتی درشت نمایان میشود. و در انتها بوسه های لیزی و دارسی است که این منظره دشت را پر میکند و نور آفتاب که از میان لبها و پیشانی دو عاشق به چشم می خورد. تا آن که به غروب و نور شمع های پس زمینه میرسد.
غرور و تعصب درخشان است؛ اصیل، نجیب و با شکوه.