توضیحات
کتاب «سینمای دیوید لینچ» نوشتهی «تاد مکگوان» و ترجمهی «محمدعلی جعفری» است. «فداکردن سر برای پاککن»، «غیاب میل در وحشی بالفطره»، «خود را در بزرگراه گمشده بیابیم»، «اخلاق خیالپردازی در داستان استریت» عنوان برخی قسمتهای کتاب است. ناشر دربارهی کتاب آورده است: «در تحلیلی بر پایهی اندیشههای فروید، لاکان و هگل این کتاب به نقد و بررسی فیلمهای بلند دیوید لینچ از منظر روانکاوی لاکانی میپردازد و ازآنجاییکه به همهی فیلمهای لینچ پرداخته بسیار کتاب ارزشمندی است که بهگونهای جامع و با رویکردی منسجم سینمای لینچ را به روانکاوی و فلسفه پیوند داده است. این کتاب در جهان انگلیسیزبان نیز مورد استقبال قرار گرفته و نقدهای مثبتی بر آن شده است. تاد مکگوان دست به اکتشافی برانگیزاننده از غرابت و فانتزی در آثار پیشگامانهی دیوید لینچ میزند. او به مطالعهی مهارت لینچ در تلفیق امر عجیب با امر عادی میپردازد تا بر ماهیت شگفت بهنجاری تأکید کند. از هالیوود غالبا به دلیل تحریف واقعیت و ارائهی فانتزیهای واقعگریز انتقاد میشود، اما در فیلمهای لینچ فانتزی به ابزاری بدل میشود که تماشاگر آن را به ایجاد رابطهای انقلابی با دنیا ترغیب میکند. سینمای دیوید لینچ تلاشی است برای کنارآمدن با عدمتناسب موقعیت دیوید لینچ در سینمای معاصر و پیونددادن این عدمتناسب با وجه زیباشناختی فیلمهایش.» این کتاب را انتشارات «ققنوس» منتشر کرده است.
امیر عربشاهی –
اگر لوئیس بونوئل را خدای سینمای سورئال بدانیم، دیوید لینچ بی تردید از رسولان بر حق این مکتب هنری در قلمروی سینماست. هنرمندی که قدرت ذهن خارق العاده ای در تجسم و تصویرسازی رویا و فانتزی دارد. در دهه هفتاد با نخستین فیلمش “کله پاک کنی” یک شگفتی بزرگ آفرید. جک ننس در نقش اصلی آنقدر درخشان و همسو با تفکرات لینچ ظاهر شد که پس از آن به بازیگر ثابت کارهای او تبدیل شد.
آنچه لینچ در نخستین فیلم خود نشان داد تا امروز، صحنه مواجهه انسان با خودش در قلمروی دو جهان میل و فانتزی است. لینچ به عمق روان انسان نفوذ میکند و به شکل خارق العاده ای از پیچیدگی های ناخودآگاه بشر میگوید. در “مرد فیل نما” با نمایش جهان تیره ای که مریک به خاطر شرایط فیزیکی خاصش در آن زیست میکند، و از مواجهه او با جهان بیرونی دو وضعیت متضاد یعنی دنیای مهر و محبت دکتر و دنیای سودجویی و تعرض محافظ شب رخ مینماید. جایی که مریک برای تحقق میل (مهر و محبت) ناچار به پذیرش فانتزی/کابوس (تعرض شبانه) است.
دو گانه جهان میل و فانتزی و هزینه ای که سوژه ها برای تحقق فانتزی میپردازند محوریت آثار لینچ است. فیلمسازی که پیچیدگی های ذهن انسان را به طرز شگفت انگیزی به نمایش میگذارد. همان دوگانه ای که در جاده مالهالند، بزرگراه گمشده و اینلند امپایر هم مشاهده میشود و مواجهه سوژه با خود در تعارض دو جهان میل و فانتزی قرار می گیرد.
از سوی دیگر لینچ مفاهیم نگاه خیره، ابژه میل و غیاب ابژه در حقیقت ساختار روانکاوی را در سینما و ماهیت فیلم دیدن صورتبندی میکند. “مخمل آبی” در کنار فیلمهایی که نام برده شد، همگی به این شکل قابلیت تاویل و تفسیر دارند. به ویژه آن که در “جاده مالهالند”، “اینلند امپایر” و “بزرگراه گمشده” سینما در خط داستانی نیز حضوری پررنگ دارد.
دیوید لینچ حتی در تولید سریال هم با “توئین پیکس” و آفرینش شخصیتهای جذاب و ماندگار نشان داد که یک داستان جنایی را چطور میتوان با روانکاوی دقیق شخصیتها در آمیخت و قصه ای جذاب و درگیرکننده حتی برای مخاطب عام روایت کرد. احتمالا باورش سخت باشد اما توئین پیکس قابلیت برقراری ارتباط با مخاطب گسترده را دارد و از سریال های فراموش نشدنی تاریخ تلویزیون است.
دیوید لینچ از سال ۲۰۰۶ تا کنون فیلمی نساخته به جز فصل سوم توئین پیکس پس از ۲۵ سال که از ساخت دو فصل اول آن میگذشت. آخرین فیلم او اینلند امپایر همچنان یکی از پیچیده ترین و تفسیرپذیرترین آثار سینماست. لینچ فیلمساز و هنرمند غریبی است. یک مولف و یک خالق بزرگ. به راستی اعتبار و قدرت سینمای سورئال است.
تاد مک گوان نویسنده و استاد دانشگاه که در حوزه مطالعات فیلم و به ویژه با محوریت روانکاوی، فلسفه هگل و اگزیستانسیالیسم فعالیت میکند، در این کتاب به شرح آرای فروید، لاکان و هگل پرداخته و آثار دیوید لینچ را در زمینه روانکاوی و ساحات میل و فانتزی و جهان واقع و خیال تحلیل کرده است.