توضیحات
دن کاسمورو – ماشادو د آسیس – عبدالله کوثری – نشر نی
بنتو سانتیاگو یا، چنان که همسایگان خطابش می کنند، دُن کاسمورو، سرگذشت خود را با شرح عشق و عاشقی آغاز می کند و ما را به همنوایی با خود می خواند که: خوش تر از ایام عشق ایام نیست. این عشق سرانجام به ازدواج می انجامد و آن گاه به گونه ای نامنتظر همه چیز شتاب می گیرد تا راه برای فاجعه ای ویرانگر هموار شود. اما در این میان خواننده از گفته ها و ناگفته های بنتو درمی یابد که او راوی قابل اعتمادی نیست. چه بسا گذشت زمان و ذهن خیال پرور و بیمارگون او رویدادها را مخدوش کرده باشد. پس هر لحظه از خود می پرسیم آیا این تمام واقعیت است؟ از این روست که داوری دشوار می شود و واقعیت بس پیچیده تر از آنچه به چشم می آید. ماشادو کندوکاو در وجود معماگون آدمی را با زبانی طنزآلود درمی آمیزد و در این روایت شگفت روابط اجتماعی برزیل در نیمه ی قرن نوزدهم نیز از نیش و کنایه های رندانه ی او در امان نمی ماند. دُن کاسمورو (1899) مشهورترین رمان ماشادو در امریکای لاتین است و بیش از هر رمان برزیلی دیگر موضوع نقد و بررسی بوده است.
ماشادو دِ آسیس (Machado de Assis) ،متولد 21 ژوئن 1839 در ریودوژانیرو، در میان نویسندگان بزرگ قرن نوزدهم ویژگی های یکتا و خارق العاده ای دارد. او برزیلی، یا به عبارت دیگر، اهل امریکای لاتین است اما شباهتی به نویسندگان قرن نوزدهم امریکای لاتین ندارد. نه لحن پرتکلف آن ها را تقلید کرده و نه در نوشتن رمان های بزرگ خود مکتب رایج آن زمان، یعنی رمانتیسم را سرمشق قرار داده. ماشادو که نواده ی بردگان و از نژاد مولاتو بود، با همت و پشتکاری شگفت در فعالیت فرهنگی چنان مدارجی را طی کرد که بنیانگذار فرهنگستان برزیل شد و سال ها ریاست این فرهنگستان را برعهده اشت و به همین سبب از جایگاه اجتماعی والایی برخوردار بود. جایزه ی ماشادو د آسیس در سال 1941 توسط فرهنگستان ادبیات برزیل به پاس گرامی داشت یک عمر فعالیت ادبی ماشادو د آسیس بنیان نهاده شد و اکنون معتبرترین جایزه ادبی برزیل به شمار می رود.
«دن کاسمورو»، «خاطرات پس از مرگ براس کوباس» و «کینکاس بوربا» از مهم ترین آثار ماشادو هستند که با ترجمه ی عبدالله کوثری در ایران منتشر شده اند. د آسیس 29 سپتامبر 1908 درگذشت.
عبدالله کوثری بیست ودوم آبان 1325 در همدان به دنیا آمد. پدر و مادرش همدانی بودند و ساکن آن شهر، اما در سال 1328 برای اقامت همیشگی به تهران رخت کشیدند. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسه ی نوبنیاد رازی و البرز به انجام رساند و سپس در رشته ی اقتصاد دانشگاه ملی (شهید بهشتی) ثبت نام کرد. در سال 1348 از دانشگاه فارغ التحصیل شد و پس از اتمام خدمت نظام، در سال 1351 برای تکمیل زبان انگلیسی به انگلستان رفت. پس از بازگشت به ایران در سال 1352 در کتابخانه ی دانشگاه ملی مشغول به کار شد.
در سال 1354 در پژوهشگاه علوم انسانی به ترجمه و ویرایش پرداخت و در سال 1355 در انتشارات دانشگاه صنعتی شریف به سمت ویراستار استخدام شد و بعد از انحلال آن سازمان با سمت ویراستار در دانشگاه فارابی به کار مشغول شد. در سال 1359 خود را از خدمات دولتی باز خرید کرد و از آن زمان تاکنون کار اصلی او ترجمه و گاه ویرایش بوده است. او در این سال ها گنجینه ای از آثار ادبی آمریکای لاتین را ترجمه کرده و از پیشتازان این عرصه به شمار می رود. کوثری همچنین تراژدی های بزرگ یونان چون آثار آیسخولوس و سنکا و ائوریپدیس را به فارسی برگردانده است است.
از آثار ترجمه ی عبدالله کوثری که در نشر نی منتشر شده است: «مجموعه آثار آیسخولوس»، «ائوریپیدس»، «زنان تروا و توئستس»، «ریچارد سوم (در دست انتشار)»، «داستان های کوتاه امریکای لاتین»، «دن کاسمورو»، «کینکاس بوربا»، «حکومت نظامی»،«آئورا»، «سرگذشت سوررئالیسم» و «ایران، جامعه ی کوتاه مدت»
برای خرید کتاب در مشهد و سراسر کشور کتاب ” دن کاسمورو – ماشادو د آسیس” از بزرگترین کتابفروشی اینترنتی مشهد میتوانید از پایین صفحه اقدام نمایید
حسین –
دن کاسمورو پر از تئاتر آماتوری است و مملو از حماقت غم انگیز اپرای کمیک است…
“همه چیز موسیقی است، دوست من. این لیوان – همانطور که او یک بار دیگر آن را پر کرد، این لیوان یک رفرین کوچک است. شما نمی توانید آن را بشنوید؟ نه چوب می شنوید. یا سنگ، اما همه آنها نقش خود را در اپرا دارند…”
روایت ساده دل و ساده دل است – بخش بزرگی از خاطرات راوی مربوط به دوران نوجوانی اوست… او همه اطرافیانش را مثل خودش بی هنر و بی فریب می بیند… ساده لوح بودنش. عشق نوجوانی ارزشمند است… او بزرگ می شود، تحصیلاتش را به پایان می رساند و گلی را که در تمام جوانی آرزویش را در سر می پروراند، می چیند…
یک روز ما را با پرندگانی مقایسه کرد که زیر بام خانه های همسایه بزرگ شده بودند. بقیه را تصور کنید، جوجهها بالهایشان را گرفته و به آسمان پرواز میکنند و خود آسمان وسیعتر است تا جایی برای آنها باز شود. هیچ کدام از ما نخندیدیم: هر دو متاثر شدیم و متقاعد شدیم و همه چیز را فراموش کردیم…
کانون خانواده و زندگی خانوادگی شاد… پسر به دنیا می آید و پدر سرشار از شادی است… اما کم کم سوء ظن ها شروع می شود….
همه چیز به پایان می رسد،
خواننده; این یک باور قدیمی است، که ممکن است به آن اضافه کنیم که هر چیزی که دوام دارد، برای مدت طولانی دوام نمی آورد. این بخش دوم به آسانی مؤمنانی را پیدا نمی کند. برعکس، این تصور که یک قلعه در هوا بیشتر از هوایی که در آن ساخته شده دوام می آورد، به سختی از سر کسی خارج می شود، و همین طور است، به طوری که عادت به ساختن این نزدیک ساختارهای ابدی از بین نمی روند.
در نتیجه دن تنها می ماند… آیا او قربانی خیانت همسرش است یا قربانی حسادت خودش است؟ «به زن سینهات حسادت مکن، مبادا در مورد تو بدی عبرت بدی نشان دهد».
مشتاق –
دن کاسمورو پر از تئاتر آماتوری است و مملو از حماقت غم انگیز اپرای کمیک است…
“همه چیز موسیقی است، دوست من. این لیوان – همانطور که او یک بار دیگر آن را پر کرد، این لیوان یک رفرین کوچک است. شما نمی توانید آن را بشنوید؟ نه چوب می شنوید. یا سنگ، اما همه آنها نقش خود را در اپرا دارند…”
روایت ساده دل و ساده دل است – بخش بزرگی از خاطرات راوی مربوط به دوران نوجوانی اوست… او همه اطرافیانش را مثل خودش بی هنر و بی فریب می بیند… ساده لوح بودنش. عشق نوجوانی ارزشمند است… او بزرگ می شود، تحصیلاتش را به پایان می رساند و گلی را که در تمام جوانی آرزویش را در سر می پروراند، می چیند…
یک روز ما را با پرندگانی مقایسه کرد که زیر بام خانه های همسایه بزرگ شده بودند. بقیه را تصور کنید، جوجهها بالهایشان را گرفته و به آسمان پرواز میکنند و خود آسمان وسیعتر است تا جایی برای آنها باز شود. هیچ کدام از ما نخندیدیم: هر دو متاثر شدیم و متقاعد شدیم و همه چیز را فراموش کردیم…
کانون خانواده و زندگی خانوادگی شاد… پسر به دنیا می آید و پدر سرشار از شادی است… اما کم کم سوء ظن ها شروع می شود….
همه چیز به پایان می رسد،
خواننده; این یک باور قدیمی است، که ممکن است به آن اضافه کنیم که هر چیزی که دوام دارد، برای مدت طولانی دوام نمی آورد. این بخش دوم به آسانی مؤمنانی را پیدا نمی کند. برعکس، این تصور که یک قلعه در هوا بیشتر از هوایی که در آن ساخته شده دوام می آورد، به سختی از سر کسی خارج می شود، و همین طور است، به طوری که عادت به ساختن این نزدیک ساختارهای ابدی از بین نمی روند.
در نتیجه دن تنها می ماند… آیا او قربانی خیانت همسرش است یا قربانی حسادت خودش است؟ «به زن سینهات حسادت مکن، مبادا در مورد تو بدی عبرت بدی نشان دهد».