در انتظار گودو – ساموئل بکت – مهدی نوید – چشمه
امتیازدهی 5.00 از 5 در 1 امتیازدهی مشتری
(دیدگاه کاربر 1)
130.000 تومان
1 عدد موجود در انبار
توضیحات
توضیحات تکمیلی
توضیحات تکمیلی
ناشر |
چشمه |
---|
نظرات (1)
1 دیدگاه برای در انتظار گودو – ساموئل بکت – مهدی نوید – چشمه
دیدگاه خود را بنویسید لغو پاسخ
محصولات مرتبط
درباره ی زیبایی زنان – آنیولو فیرنتزوئولا – حمیدرضا بسحاق – (گیلگمش) چشمه
امتیاز 4.00 از 5
شناسه محصول:
2041623
دسته: ادبیات فرانسه, هنر، سینما و تاتر
امیر عربشاهی –
ابسوردیته از مواجهه با یک جهان بی معنا شکل می گیرد. وقتی به پوچی و بیهودگی زندگی پی می بریم و جز نیشخندی کنایه آمیز و انفعالی کنش دیگری از ما ساطع نمی شود. درست همانند ولادیمیر و استراگون که در انتظار گودو در یک کویر خالی که صرفا با یک تک درخت در وسط صحنه عریانی اش نمایان می شود، روزها را پی در پی سپری میکنند؛ آنقدر بیهوده و بی معنا و منفعل که حتی درک از گذر زمان هم از بین میرود. مثل یک زندانی که فهمی از گذر روزها و شبها و زمان ندارد. سلول ولادیمیر و استراگون، نه میله های آهنی زندان، که انتظار بیهوده برای آمدن یک منجی است؛ انتظار برای گودو. اما انتظار برای چه؟ برای تغییر چه وضعیتی؟ خودشان هم نمی دانند و ما صرفا بر این نادانی و انتظار بیهوده و تکرار مسخره آمیز رفتارهای ولادیمیر و استراگون می خندیم. انتظار بیهوده ولادیمیر و استراگون مثل همان طنابی است که لاکی را به اسارت در آورده.
کمدی “در انتظار گودو” در دو پرده روایت میشود. اما آغاز و پایان و میان پرده ها همه چیز بدون ذره ای تغییر تکرار میشود. در توصیف آغاز پرده دوم هم چنین آمده : 《روز بعد همان وقت همان جا》
و باز دوباره ولادیمیر و استراگون را می بینیم که با دیالوگ هایی تکراری که حتی حرف هم را نمی فهمند، در انتظار یک منجی نشسته اند. در انتظار گودو.
استراگون همچنان با پوتینش مشغول است. درخت در مرکز صحنه خالی است. پسربچه مدام می آید و وعده آمدن گودو را می دهد. و نهایتا ولادیمیر و استراگون خسته از انتظار تصمیم به رفتن می گیرند
خب بریم؟
آره بیا بریم.
اما حرکتی نمی کنند. و این قسمت طنز ماجراست. طنز در ساختار متفاوت روایت نمود می یابد. به نظر میرسد ما با ساختارهای آشنای پیشروی روایت سر و کار نداریم. نه با یک سیر خطی درام های کلاسیک، نه با مینی پلات های روایت های مدرن و نه با حلقه های بسته روایی با هیچ کدام مواجه نیستیم. بلکه ما شاهد یک نقطه ثابت هستیم که بی تکان و جنبشی ما را اسیر میکند. اسیر انتظار بیهوده برای گودو.
ما از بیرون مخاطب و ناظر این سرگردانی بی هدف شخصیتها هستیم. به موقعیت ابسورد آنها می خندیم. اما آیا خودمان هم در جهان وسیع تر، بازیگران یک نمایش نیستیم که در انتظار گودو سرگردان و بلاتکلیفیم؟ آن وقت شاید دیگر نخندیم.
در انتظار گودو از شاهکارهای تاریخ تئاتر است. خواندن این نمایشنامه و تفاسیر و قرائت های مختلف که لازمه درک و فهم بهتر آن است، برای هر کتاب خوانی نه یک توصیه جدی بلکه یک ضرورت است.