توضیحات
خاطرات هنرپیشه نقش دوم" نمایش نامه ای است به قلم مرد اسطوره ای ادبیات نمایشی و سینمای ایران، "بهرام بیضایی"، که داستان دو مرد روستایی را روایت می کند. این دو مرد با نام های "ذوالفقار" و "موهبت" به این امید که بتوانند کاری پیدا کنند، راهی شهر می شوند و در نهایت کاری که به پست آن ها می خورد، بدل پوشی آن هم در لباس طرفداری از رژیم شاه است. این اثر که نوعی درام روایی محسوب می شود، قسمتی از واقعیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تاریخ ایران را در دهه های 40 و 50 به تصویر کشیده و نگاهی دراماتیک و انتقادی به این مساله دارد.
"بهرام بیضایی" در "خاطرات هنرپیشه نقش دوم"، صرفا بازنمایی و نقد انجام نداده، بلکه با نگاهی ساختارگرایانه، این مساله ی اجتماعی را بررسی کرده و ردپای آن را نه تنها در یک مقطع از تاریخ معاصر، بلکه به شکلی سیال که در تمام زمان ها ملموس باشد، دنبال نموده است. داستانی که در سال های میانی دهه پنجاه بعد از انقلاب سفید و اصلاحات ارضی رخ می دهد، تبعات اقتصادی تصمیم گیری های سیاسی و همچنین آثار اجتماعی آن را به تصویر می کشد. تبعاتی همچون بی نصیب ماندن برخی از کشاورزان و خشک شدن زمین های کشاورزی و شروع مهاجرت ها به شهر و حاشیه نشینی و بی پولی و بی کاری. دو شخصیت اصلی نمایش، ذوالفقار و موهبت، دو انسان ساده اند که تنها مهارتشان کشاورزی بود و جستجویشان برای کار در تهران، آن ها را وارد یک بازی می کند که بدون آگاهی از ماهیت عمل خود، به آن تن می دهند.
از این نویسنده منتشر گردیده
امیر عربشاهی –
ما تصویر کوچک این دنیائیم
اگر حقیر، اگر شکسته
ما تصویر زمانه خود هستیم.
ما اعتراف میکنیم که از ما
بازیگران بهتری هستند؛
با چشم بندی و شعبده
با اشک و آه و سوز
با مژده و فریب
با تفنگهای واقعی بسیار!
آنان به نام شما
– به نام نامی مردم –
آراء شما را غربال میکنند؛
شما تحسینشان میکنید
و مرعوبشان هستید.
سنگ آسیای آنان از خون شما میگردد
و نمایشنامهشان را بارها خواندهاید؛
با نام جعلی تاریخ
بهرام بیضایی همان مرد جنگجوی تاریخی است که در چریکه تارا بر تارا ظهور کرد، روایتگر حقیقتی که در پشت نمایش جعلی دیوسیرتان پنهان است. بیضایی راوی سرگذشت فراموش شده مردمانی است که چون اسطوره های خود را فراموش کرده اند، ناچار به تکرار تاریخ تن در می دهند. به بازیچه شدن تن در می دهند. و همچون عروسکان خیمه شب بازی ملعبه فاتحان تاریخ ساز می شوند. «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» یک طعنه سیاسی و اجتماعی است به روزگار مردم امروز. سخن بیضائی اساسا در زمینه تاریخی و برای مردمان امروز است. درباره کسانی که می خواهند نقش اول صحنه زندگی باشند، اما هر روز لباس عوض می کنند و نقش دوم می مانند. در پایان یا درتباهی و جهل خاموش می شوند و یا به آن نخ های خیمه شب بازی که به آن متصلند پی می برند و یکی یکی تا مرز رهایی/ مرگ می بُرند.