توضیحات
تهوع – ژان پل سارتر – امیرجلال الدین اعلم – نشر نیلوفر
تهوع، نخستین داستان ژان پل سارتر و یکی از مشهورترین آنهاست.
کتاب تهوع که در سال ۱۹۳۸ منتشر شده، توسط امیرجلالالدین اعلم به فارسی ترجمه شده است. این داستان همه تمایلات فکری سارتر را به جز علایق سیاسیاش در بر دارد و میتوان گفت فلسفیترین داستان اوست؛ چرا که تهوع، در میان رمانهایی که سارتر به رشته تحریر درآورده، دارای پیچیدگیها و دشواریهای خاص فلسفی است و برای نخستین بار در قالب رمان، مفاهیمی همچون آزادی، خود فریبی، پدیدار شناسی، زمان و هنر مورد تحلیل قرار گرفتهاند.
رمان تهوع از اصلیترین آثار اگزیستانسیالیستی است. سارتر در سال ۱۹۶۴ به خاطر این رمان برندهی جایزه نوبل ادبیات شد، اما از پذیرش آن امتناع کرد.
تهوع، داستان مردی سی ساله به نام «آنتوان روکوانتن» است، که به تنهایی در شهر بوویل زندگی میکند، او تاریخدانی مجرد، مرفه، روشنفکر و گوشهگیر است. وی مدت سه سال است که برای تحقیق در مورد یکی از اشراف قرن هجده فرانسه، در بندر بوویل-بندری زاییده تخیل سارتر- سکونت کرده است. او هنگامی که در کنار دریا ایستاده و سنگ ریزهای به دست گرفته، ناگهان دچار تهوع موضعی وحشتی بیمارگونه میشود. سنگ را به زمین میاندازد و دور میشود. منشأ این تهوع نه درون او، بلکه درون خود جسم یعنی سنگریزه است.
تجربههایی از همین نوع به دنبال یکدیگر میآیند و هر از چندگاه باعث احساس تهوع در او میشوند. ترسی از اشیا به او هجوم میآورد، اما نمیتواند بفهمد که او تغییر کرده است یا اشیاء. بیقراریاش به اوج میرسد، احساس میکند اشیاء از نامشان جدا شدهاند
قسمتی از کتاب را با هم مرور میکنیم: «وجود داشتن به طور ساده یعنی آنجا بودن، موجودها پدیدار میشوند، میگذارند با آنها برخورد کنیم، ولی هرگز نمیتوان آنها را استنتاج کرد.»
رمان تهوع توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده است.
مشتاق –
حالت تهوع به عنوان تنها چیزی که به شما تعلق دارد چیز خوبی نیست و حتی بدتر از آن تنها چیزی است که به آن تعلق دارید. کسالت آور و تاریک است و به طرز وحشتناکی هر روزه که اگر اجازه بدی در درونت جا می گیرد. سارتر زیبا می نویسد و دنیای فیزیکی را با جزئیات باورنکردنی توصیف می کند، که اگر خواننده هستید، و حتی بیشتر اگر نویسنده هستید، می خواهید ادامه دهید و هرگز آن را زمین نگذارید، اما اگر از نظر احساسی به اندازه کافی پایدار نباشید که بتوانید آن را مدیریت کنید. این واقعیت که شما ممکن است کاری انجام نداده باشید، این کتاب را نخوانید. اگر از عشق خسته شده اید این کتاب را نخوانید. اگر تقریباً خود را در میل گم کرده اید، این کتاب را نخوانید. احتمالاً هیچ کس نباید این کتاب را بخواند. پس باز هم، اگر شما هم مثل من هستید و به کلمات و هنری که از تاریکی و مطالعه تنهایی سرچشمه می گیرد وسواس دارید، پس این کار نابغه ای است. زیبا، ترسناک نوشته شده است. پس ادامه بده، اما با مسئولیت خودت، و وقتی در جهنم غمگین شدی، به کسی نگو که این من بودم که توصیه کردم با سارتر درگیر شوی.