توضیحات
«گشنگی ام،ان، ان
بگریز سوار بر مادیان
میلی اگر دارم، نیست
جز به خاک و جز به سنگ
دینگ! دینگ! دینگ! دینگ! بیایید
اینک هوا از بهر خوردن
سنگ و زغال و آهن
گشنگیهایم، بگردید، بچرید، گشنگیها،
در مرغزار صداها!
بکشید به خود زهر خوش
پیچکهای صحرایی را»
داستان ترجیع گرسنگی با این شعر آغاز میشود. این شعر درواقع بیانکنندهی مسیر و پیرنگ داستان است. شعری که خواندنید از آرتور رمبو بود و جشن گرسنگی نام دارد.
ازاین مترجم منتشر گردید:
زمستان سخت – اسماعیل کاداره – مهستی بحرینی – نیلوفر
دگرگونی-میشل بوتور-مهستی بحرینی نیلوفر
سپیده نفیسی –
همینطور که نویسنده گفته این کتاب بر اساس واقعیته (زندگی مادر نویسنده) اما قسمتهایی بهش اضافه شدن تا رمان باشه، نه شرححال! واقعیتی از جنگ جهانی، بحثهای خانوادگی و زندگیای که فکر میکنی تمامش زاده ذهن نویسندهست اما نیست. جریان عاشقانه و عاطفی ظریفی بین سختیها و جنگ جریان داره که به طور غیرعادیای پیش میره.
این کتاب به چند دلیل برای من دوستداشتنی بود ولی قطعا برای همه اینطور نیست. داستان میخکوب کننده نیست و اسمها و مکانهای زیاد ناشناختهای داره که بهتره یکم درموردشون بخونی تا داستان رو بهتر متوجه بشی.
در نهایت با همه این ویژگیها برنده جایزه ادبی نوبل ۲۰۰۸ قطعا ارزش خوندن داره و قشنگه.
مشتاق –
ژان ماری لوکلزیو یک داستان نویس است. یک داستان نویس خاص و فوق العاده با استعداد اما داستان نویس. این فرمی است که به او بیشتر میآید، او نویسنده ای است که من به ویژه او را تحسین می کنم زیرا نوعی تعهد در نوشته هایش وجود دارد.