توضیحات
مجموعه شعر «برگهای بیعشوهی ختمی» سرودهی «سعدی گلبیانی» است. شعرهایی از این مجموعه را با هم میخوانیم: «حقیقت داشت/ شب وسیعی بود/ در تمام طول زمان تعقیبت میکرد/ تماشاخانهای پنهان/ در تکهای کیسه فریزر پنگوئن/ و تو همچون کوهی یخ زیر پاهای جانور/ آرام آرام انتظار میکشیدی/ همهی تماشاچیها بیایند/ پرده را کنار بکشی/ و تعظیم کنی/ خانمها! آقایان!»، «بر ردپای تو برف می بارد: گرگی مجروح/ که مادهاش را بو میکشید/ در نیمرخم بود/ هنگامی که کنارت بودم/ گرگی مجروح/ که مادهاش را ترک گفته بود/ در هوهوی کشدار باد بود/ در ایوان پاییز زده/ که هی طرح گلدانی نامرئی را/ میساخت و میریخت/ گرگی مجروح که بوی مادهاش را/ به کاجهای استپها میمالید/ و سهماش از جنگل کاج/ ناگهان ایستادن در مکانی مشخص/ مثل هول حفرهای که در آن زاده بود/ و زل زدن به چشمهای زنی غائب بود/ یا نه/ ایستادن تا سپیده، پشتِ دروازهی یک کلبهی جنگلی بود/ تا در باز شود یا نه/ و زنی روبروی گرگی مجروح بایستد/ یا نه/ که تمام شب/ چیزی در حافظهی وحشیاش/ ورم کرده بود/ و گرگ زل بزند به چشمهای زنی/ در ایوان پاییز و باد/ که از پشت مینای پنجره/ گلی بی رنگ را/ به من تعارف میکرد/ در حالی که/ مخفیانهترین نیاتم را در مییافت/ گرگی مجروح/ با زنجیر زوزههایی/ که سمتِ ماهِ مشبک در برف/ دراز میشد/ و خیال مادهاش/ به شکل بلورین برف دانهها/ بر خیال مادهاش/مینشست/ در پالتو و شلوار پارچهای من/ سوار اتوبوسهای آقاانقلاب! میشود/ با چند بلیت مخصوص آبان و آذر/ و با وسواسی هیستریک/ قسمتهای دندانهدار بقیهی بلیتها را تا/ و بادقت از اصل بلیت جدا میکند» کتاب برگهای بیعشوهی ختمی را نشر «چشمه» منتشر کرده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.