توضیحات
برتا ایسلا – خابیر ماریاس – مهسا ملکمرزبان – چشمه
خابیر ماریاس یکی از مهمترین و تاثرگذار ترین نویسندگان اسپانیایی چهار دههی گذشته است. نویسنده، روزنامه نگار و مترجم پرکاری که آثارش روح آشفته و تاریخ متلاطم آدم ها و سرزمینش را روایت می کنند. برتا ایسلا سال 2017 منتشر شد و یکی از آخرین رمان های او به حساب می آید و با استقبال مخاطبان مواجه شد، رمانی که ادای دین ماریاس است به برخی از محبوب ترین نویسندگانش مانند جوزف کنراد و ولادمیر ناباکوف.
برتا ایسلا داستنی زنی است که زندگی زناشویی نامتعارفی با همسرش دارد، طی جریانای مرد «ناپدید» می شود. این اتفاق ناگهانی و تکان دهنده زن را وادار می کند به انتظار بازگشت همسرش روزگار بگذراند و در این مدت سعی می کند بفهمد که اصلا او کیست؟ این رمان بن مایه های آثار بزرگ جست و جو محور و البته جاسوسی را دارد، با صدق و کذب های مکرر. زن در این دوران با آدم های گوناگونی آشنا می شود که هرکدام در گذران این دوران طولانی نقش مهمی بازی می کنند. خابیر ماریاس جغرافیایی از احتمالات می سازد که تمامشان می توانند درست باشد و این هول واقعیت است.
مشتاق –
ضعیف تر غز دو کتاب قبلی
برتا ایسلا و توماس نوینسون خیلی جوان در مادرید با هم آشنا شدند و تصمیم آنها برای گذراندن زندگی مشترک خیلی زود بود، بدون اینکه شک کنند که یک همزیستی متناوب و سپس ناپدید شدن در انتظار آنهاست. توماس، نیمی اسپانیایی و نیمی انگلیسی، در زبان ها و لهجه ها استعداد دارد، و این بدان معناست که در طول تحصیلش در آکسفورد، تاج و تخت او را مورد توجه قرار می دهد. یک روز، “یک روز احمقانه” که می توانست نجات یابد، باقی زندگی او و همسرش را رقم خواهد زد.
«برتا ایسلا» داستان دربرگیرنده و هیجان انگیز یک انتظار و یک تکامل است، همان شخصیت اصلی آن. همچنین در مورد شکنندگی و سرسختی یک رابطه عاشقانه محکوم به رازداری و پنهان کاری، به تظاهر و حدس و در نهایت به رنجش آمیخته با وفاداری.
یا همانطور که نقل قولی از دیکنز در انتهای کتاب میگوید، نشان میدهد که «هر قلبی که میتپد، رازی است برای نزدیکترین قلب، قلبی که به خواب میرود و در کنارش میتپد». و همچنین داستان کسانی است که می خواهند جلوی بدبختی ها را بگیرند و در جهان هستی مداخله کنند تا در نهایت خود را از آن طرد کنند.