توضیحات
مجموعه داستان «از این ولایت» نوشتهی «علیاشرف درویشیان» است. ناشر دربارهی این مجموعه آورده است: «درویشیان در این مجموعه به فقر، محرومیت و تنهایی آدمهایی میپردازد که در حاشیهی زندگی شهری فراموش شده و جدا افتادهاند. کتاب نمونهی خوبی از ادبیات متعهد و رئالیستی دههی پنجاه است. در داستانهای کتاب شخصیتهای اصلی، غالبا افرادی هستند که سرنوشتشان تحت تاثیر نیروهای اقتصادی و اجتماعی خارج از ارادهی خود قرار میگیرد.» در بخشی از داستان میخوانیم: «عید که شد، پیرهن قرمزی با گلهای آبی برایش دوختند، دست و پایش را حنا بستند و با ویس مراد و خداداد پیش براخاص رفتند. مادربزرگ در آغوشش کشید، و بوییدش. چشمها کم سوتر شده بود. دستهای زبر مادربزرگ را بوسید. به اسپندهای نخ شده، نگاه کرد. به گوشه ی اتاق نگاه کرد. مادربزرگ چند تا نقل چرک آلود که از مدتها قبل نگه داشته بود، توی دستش گذاشت. هتاو یاد آن وقتها افتاد که مادربزرگ برایش از عروسی نقل میآورد. مادربزرگ خودش نمیخورد. وقتی هم که میخورد، تا شب آب نمیخورد. میگفت: وقتی آدم چیز خوب میخوره، نباید روش آب بخوره تا مزهش خیلی بمانه تو دهن.» کتاب از این ولایت را نشر «چشمه» منتشر کرده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.