توضیحات
انتشارات چشمه منتشر کرد:
نوشتن مقدمه ای برای هر یک از آثار اسکات فیتزجرالد بسیار دشوار است، به ویژه برای رمان آخرین قارون که به دلایلی که توضیح خواهیم داد، اثری است پیچیده و به دلیل مرگ زود هنگام نویسنده پیش از نهایی شدن متن، رمانی است راز آلود. در این رمان وظیفه ی مهم نوشتن مقدمه به دوست نزدیک فیتزجرالد و منتقد سرشناس آمریکایی ادموندویلسن محول شد و او هم انصافا مفید و مختصر درباره ی این کتاب نوشت و حق مطلب را ادا کرد. من هم خالی از لطف ندیدم که به چند نکته اشاره کنم، آن هم برای خوانندگانی که شاید اولین بار باشد که اثری از فیتزجرالد می خوانند.
مشتاق –
من دقیقاً مطمئن نیستم که چرا این کتاب بر من تأثیر گذاشته است، اما مطمئناً تأثیر گذاشته است. فیتزجرالد نوشتن فصل پنجم این کتاب را قبل از اینکه دچار حمله قلبی شود و بمیرد به پایان رساند. وقتی به پایان این رمان ناتمام میرسی، آخرین کلمهای را مییابی که یکی از بزرگترین نویسندگان آمریکایی تا کنون نوشته است. چیزی در مورد این سرد کننده است. و علیرغم این واقعیت که نمیتوان روی شخصیتهایی سرمایهگذاری کرد که از قبل میدانیم هرگز به طور کامل نمیشناسیم یا داستانهایشان را هرگز متوجه نخواهیم شد. چیزی در کیفیت ساده و صادقانه این رمان وجود دارد که آن را در میان اثار بزرگ فیتزجرالد قرار می دهد. او خودش در یادداشت ها و نامه هایش به دوستانش گفته بود که از نوشتن این رمان هیچ ترسی نداشته و بیشتر شبیه گتسبی است، اما به شیوه ای جدید. او می خواست چیزها را به روش های ظریف در معرض دید مردم قرار دهد.
نگاهی مختصر به شانس های کوچک عشق در افراد بزرگ. فاجعه در دنیای واقعی چیزی که به دست می آورید آخرین هورا فیتزجرالد است. بیانیه پایانی او آنچه به دست می آورید، رمانی است که می توانست باشد و کافی است.