توضیحات
این کتاب به بررسی و تحلیل فیلمی میپردازد که یکی از نابترین آثار سینمایی جهان به شمار میرود. کریستف کارلیه برای تحلیل هیروشیما عشق من بیشتر به نوشتار توجه میکند و بیش از هر چیز انسجام متن و تصویر را مدنظر دارد. او ضمن بررسی محتوای روایی فیلم و ساختار فیلمنامه، به بستر تاریخی و هنری آن نیز میپردازد. نویسنده در ادامه شرحی بر فعالیتهای سینمایی آلن رنه، کارگردان فیلم، و شرایط ساخت هیروشیما عشق من ارائه میدهد و پس از بررسی فیلمنامه نگاهی اسطورهشناختی نیز به آن میاندازد.
مجموعۀ یک فیلم، یک جهان مشتمل بر تکنگاریهاییست دربارۀ فیلمهای نامی و اثرگذار تاریخ سینما. در انتخاب این کتابها نه فیلمهایی خاص و سلیقهای مشخص، بلکه اهمیت فیلم و کتاب مدنظر در اولویت است. هر کتابی از مجموعۀ یک فیلم، یک جهان میکوشد تا فیلم مورد مطالعهاش را به وسعت یک جهان ببیند.
امیر عربشاهی –
تاثیر آلن رنه بر موج نوی فرانسه را می توان با نقش و تاثیر به سزای آلن رب گریه و مارگریت دوراس بر ادبیات نوی فرانسه هم ارز دانست. رنه با نوآوری های منحصر به فردش که ملهم از شیوه های نوین روایت در ادبیات نو بود، دستور زبان سینما را متحول کرد. همین دستاوردهای ادبیات نو و الگوهای جدید روایت بود که آلن رنه را به همکاری با دو نویسنده نام برده سوق داد تا دو شاهکار سینمایی اش یعنی “هیروشیما عشق من” (به نویسندگی مارگریت دوراس) و “سال گذشته در مارین باد” (به نویسندگی آلن رب گریه) را خلق کند.
نویسندگان ادبیات نو با کنار نهادن ساختارهای متعارف روایت، مفهوم زمان و علیت را دگرگون کردند. با بهره گیری از الگوی تکرار و تغییرات، تابلویی چند وجهی از یک منظر آفریدند تا زاویه های دید متفاوت همزمان کنار هم قرار گیرند. از این جهت تلاش های ادبی این چهره ها با نقاشی های کوبیستی پیکاسو نیز قابل مقایسه است. به این ترتیب مسئله مجاورت های ناممکن از منظر زمان و مکان و علیت به یک خصیصه در این آثار بدل شد.
نمود روشن این زمان پریشی و در هم ریختگی فضا و علیت در دو فیلم آلن رنه مشهود است. “هیروشیما عشق من” که با تصویری غریب و بدیع از یک مغازله عاشقانه آغاز میشود، با مکث ها و تاکیدهایش و با ایجاد ابهام در حاشیه صوتی فیلم نوعی انفکاک و گسست در عین پیوستگی به وجود می آورد. زن و مرد گویی نه دو تن بلکه انعکاس تاریخ و جغرافیای درد و رنجند. زن فرانسوی به مثابه تجسم دردهای ناشی از جنگ جهانی و اشغال فرانسه، با برقراری ارتباط با مرد ژاپنی به مثابه تجسم ضایعه بزرگ انسانی در هیروشیما، یک دیالکتیک به وجود می آورد. و آن جمله که گویی ترجیع بند روایت است و مدام تکرار میشود “تو در هیروشیما هیچ ندیده ای” بر ابهام و ناشناختگی می افزاید.
کتاب هیروشیما عشق من یکی از تک نگاری های مجموعه “یک فیلم یک جهان” به تحلیل این فیلم بزرگ و جریان ساز سینما می پردازد.