توضیحات
کلیسایشیطان – ماشادو د آسیس – عبدالله کوثری – نشر مد
داستان کوتاه مدرن برزیلی با کار پخته خواکیم ماریا ماچادو د آسیس (1839-1908) آغاز می شود که تقریبا به اتفاق آرا به عنوان بزرگترین نویسنده برزیل تحسین شده است. در مجموع، این نوزده داستان نمایانگر سبک منحصر به فرد و جهان بینی ماچادو هستند. داستانهای این جلد منعکسکننده تأکید ماچادو پس از سال ۱۸۸۰ بر طنز اجتماعی و آزمایش در رئالیسم روانشناختی است. او در سال 1880 او حمله طنز ویرانگری را به جامعه از طریق داستان های خود آغاز کرده بود. علیرغم بی رحمی اش، ماچادو گاهی حس همدردی کنایه آمیزی را برای شخصیت هایش نشان می دهد. او نسبت به درگیری های انسانی بی تفاوت نیست، اما از طنز و کنایه استفاده می کند تا بر پوچ بودن این درگیری ها که در پس زمینه جهانی بی تفاوت انجام می شود تأکید کند. چنین منظره ای حس درماندگی را ایجاد می کند که فقط می تواند الهام بخش سرگرمی غم انگیز باشد.
ماچادو چندین دهه از معاصرانش جلوتر بود و هنوز هم می توان آن را مدرن تر از خود مدرنیست ها دانست. اینکه داستانهای او امروزه چنین واکنشهای قوی و متنوعی را برانگیخته است، این ادعا را ثابت میکند.
حسین –
ما شادو تردید داشت که بتوان موفقیتهای علم در قرن نوزدهم را در اصلاح ارزشها و رفتار آدمی نیز به کار گرفت. همچنین تردید داشت که آینده چیزهایی بهتر از گذشته برای ما به ارمغان بیاورد. او روشنفکران و دانشمندانی را که جزم اندیشانه مدعی یافتن نوشدارویی برای معایب و کمبودهای آدمی اند بی رحمانه آماج ریشخند خود می کرد. انتقاد ما شاد و از گرایشهای ادبی برزیل نیز به همان اندازه گزنده است. او در نخستین مقالات ادبی و نوشته های ژورنالیستی اش نقدی سازنده مطرح کرد و به شکل قانع کننده ای تأکید نویسندگان برزیلی را بر طبیعت سرخپوستان و جنبه های پیکارسک جنبش منطقه گرایی به نقد کشید از نیمه ی دهه ی ۱۸۷۰ به بعد ما شاد و انتقاد از گرایشهای ادبی را با تاروپود داستانهای خود در هم تنید و با زبانی گزنده توقعات سنتی خواننده از روایت را هجو کرد، معیارهای ادبی رمانتیک را به تمسخر گرفت و با خلق زبانی بی مایه و عاری از تخیل برای شخصیت های خود هر گونه سخن پردازی پر تکلف را همچون چیزی مبتذلمحکوم دانست.
اگر چه بیشتر خطاها و کمبودهای بشری ای که ما شاد و به نقد کشیده محدود به زمان و مکان نیست و جنبه ی همگانی دارد بسیاری از برزیلی ها نقدهای گزنده ی او را به خود گرفته اند و ماشادو را متهم میکنند که تصویری بدبینانه از جامعه ی برزیل ترسیم کرده و حتی او را از عضویت در جمع نویسندگان برزیل محروم کرده اند.
مشتاق –
ما شادو تردید داشت که بتوان موفقیتهای علم در قرن نوزدهم را در اصلاح ارزشها و رفتار آدمی نیز به کار گرفت. همچنین تردید داشت که آینده چیزهایی بهتر از گذشته برای ما به ارمغان بیاورد. او روشنفکران و دانشمندانی را که جزم اندیشانه مدعی یافتن نوشدارویی برای معایب و کمبودهای آدمی اند بی رحمانه آماج ریشخند خود می کرد. انتقاد ما شاد و از گرایشهای ادبی برزیل نیز به همان اندازه گزنده است. او در نخستین مقالات ادبی و نوشته های ژورنالیستی اش نقدی سازنده مطرح کرد و به شکل قانع کننده ای تأکید نویسندگان برزیلی را بر طبیعت سرخپوستان و جنبه های پیکارسک جنبش منطقه گرایی به نقد کشید از نیمه ی دهه ی ۱۸۷۰ به بعد ما شاد و انتقاد از گرایشهای ادبی را با تاروپود داستانهای خود در هم تنید و با زبانی گزنده توقعات سنتی خواننده از روایت را هجو کرد، معیارهای ادبی رمانتیک را به تمسخر گرفت و با خلق زبانی بی مایه و عاری از تخیل برای شخصیت های خود هر گونه سخن پردازی پر تکلف را همچون چیزی مبتذلمحکوم دانست.
اگر چه بیشتر خطاها و کمبودهای بشری ای که ما شاد و به نقد کشیده محدود به زمان و مکان نیست و جنبه ی همگانی دارد بسیاری از برزیلی ها نقدهای گزنده ی او را به خود گرفته اند و ماشادو را متهم میکنند که تصویری بدبینانه از جامعه ی برزیل ترسیم کرده و حتی او را از عضویت در جمع نویسندگان برزیل محروم کرده اند.