توضیحات
وقتی اثری هنری بودم در سال ۲۰۰۳ منتشر شد، رمانی با تلفیق مکاتب کلاسیک و مدرن و شخصیتهایی که نامهای اساطیری و معاصر دارند. اشمیت در این رمان نشان میدهد که چگونه اندیشه بهسان زندگی و طبیعت از درون به برون میرود، پیش از آنکه از برون به درون آید. و اندیشیدن در خلأ آغاز میشود و از تهی به پُری میرسد و میتواند بار دیگر در تهی فرو افتد. اشمیت معترض به هنرمندان معاصری است که با فرصتطلبی، بیشتر به تجارت آثار خود میپردازند و ارزشی برای هنر و مخاطبان خود قائل نیستند. او با لحن نیشخندآمیزی نگاه دیگران را بررسی میکند که، بدون توجه به محتوای یک اثر، پیوسته اجسامی بدون روح را برای کلکسیونهای خود جمعآوری میکنند. داستان با ماجرای جوانی بیستساله (تازیو) آغاز میشود که، در آستانهی خودکشی، بر لبهی صخرهای ایستاده و قصد دارد خود را به پایین پرتاب کند، اما ناگهان صدایی میشنود که از او بیستوچهار ساعت فرصت میخواهد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.