حیف است که قبل از خواندن به مردم می گویند این یک کتاب علمی تخیلی است. من احساس می کنم کمترین چیز جالب در مورد آن این است که علمی تخیلی است. منظورم از این موضوع تقریباً به همان صورت است که کمترین جالبترین چیزی که میتوان در مورد سال 1984 گفت این است که علمی تخیلی است. بهعنوان یک اثر ادبی، از آن بسیار بیشتر از Oryx and Crake مارگارت اتوود و حتی بیشتر از Brave New World از هاکسلی لذت بردم.
موضوعاتی که این کتاب را بسیار جالب می کند، مربوط به بیگانگی اجتماعی گروه هایی از مردم بر اساس ویژگی های ژنتیکی موروثی است. در واقع، به عنوان نقد نژادپرستی، این کتاب کاملاً درخشان است. آنهایی که از نظر نژادی از خود بیگانه می شوند از نظر ژنتیکی با کسانی که به آنها حمله می کنند یکسان هستند (در واقع شبیه سازی هستند).
افلاطون معتقد بود کسانی که می دانند باید به کسانی که «نمی دانند» دروغ بگویند تا از حقایق بسیار وحشتناک زندگی محافظت کنند. من همیشه از این جنبه از افلاطون متنفر بودهام، و همیشه آن را در پیامدهایش ترسناک و ترسناک میدانم. این مفاهیم با تمام وحشت آزاردهنده خود در اینجا به تصویر کشیده شده است.
مشتاق –
حیف است که قبل از خواندن به مردم می گویند این یک کتاب علمی تخیلی است. من احساس می کنم کمترین چیز جالب در مورد آن این است که علمی تخیلی است. منظورم از این موضوع تقریباً به همان صورت است که کمترین جالبترین چیزی که میتوان در مورد سال 1984 گفت این است که علمی تخیلی است. بهعنوان یک اثر ادبی، از آن بسیار بیشتر از Oryx and Crake مارگارت اتوود و حتی بیشتر از Brave New World از هاکسلی لذت بردم.
موضوعاتی که این کتاب را بسیار جالب می کند، مربوط به بیگانگی اجتماعی گروه هایی از مردم بر اساس ویژگی های ژنتیکی موروثی است. در واقع، به عنوان نقد نژادپرستی، این کتاب کاملاً درخشان است. آنهایی که از نظر نژادی از خود بیگانه می شوند از نظر ژنتیکی با کسانی که به آنها حمله می کنند یکسان هستند (در واقع شبیه سازی هستند).
افلاطون معتقد بود کسانی که می دانند باید به کسانی که «نمی دانند» دروغ بگویند تا از حقایق بسیار وحشتناک زندگی محافظت کنند. من همیشه از این جنبه از افلاطون متنفر بودهام، و همیشه آن را در پیامدهایش ترسناک و ترسناک میدانم. این مفاهیم با تمام وحشت آزاردهنده خود در اینجا به تصویر کشیده شده است.