توضیحات
روزی از روزها، سرمگس و ویز رفتند بیرون. ویز گفت: «بیا قایم موشک بازی کنیم.» سرمگس قایم شد توی سطل آشغال. همیشه همان جا قایم می شد. ویززز و سرمگس قایم موشک بازی می کنند. سرمگس یک جای خیلی سخت قایم می شود و ویز نمی تواند پیدایش کند. یعنی سرمگس ویز را برای همیشه تنها گذاشته و رفته؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.