توضیحات
شخصیت اصلی کتاب موش و گربه، پسری چهارده ساله به نام خواکیم مالکه است که به منظور دور کردن ذهنش از غده ی تیروئید بسیار بزرگ خود [که باعث رنج و اندوه اوست] به ورزش و غواصی رو می آورد. خواکیم خیلی زود از طرف هم سن و سالان و جامعه ی خود، به «مالکه ی بزرگ» ملقب شده اما در نظر دشمنانش، همچنان هدفی برای آزار و اذیت باقی می ماند. او در کشوری زخم خورده از جنگ، بسیار متفاوت با سایرین است و همین تفاوت، دردسرهایی برایش به وجود می آورد. کتاب موش و گربه، در سال 1961 و دو سال پس از طبل حلبی، شاهکار جنجال برانگیز و تحسین شده ی گونتر گراس، انتشار یافت. گراس بار دیگر در رمان موش و گربه، توجه خود را معطوف شهر دانزیگ [گدانسک امروزی واقع در لهستان] کرده است. رمان موش و گربه با ترکیب دقیق و زیرکانه ی شوخ طبعی و قدرت طلبی، داستان از فرش به عرش رسیدن مالکه ی جوان را روایت می کند. شوخی ها و متلک های عجیب و غریب خواکیم، تاریکی و یأس موجود در کشوری صدمه دیده از خشونت نازی ها و جنگ را تلطیف و پنهان می سازد.
حسین –
اولین ترجمه تز تثار گراس که در ایران به همت کرمران فانی صورت گرفت و نخستین جلد از مجموعه سگانه دانتزیگ.
در رمان نشانه هایی وجود دارد که نشان میدهد برجستگی گواتر مانند گلوی مالکه برای صاحبش معضل روحی عمیقی ایجاد و او را منزوی کرده است. شرکت در شنای همکلاسیها و در دریا اولین تلاش مالکه برای خروج
از انزواست. مالکه ای که حتی دوچرخه سواری بلد نبود و کسی تحویلش نمی گرفت ناگهان در غواصی چنان مهارتی از خویش نشان میدهد که خواه ناخواه نقش رهبر را در جمع دوستان به عهده میگیرد. مالکه همیشه نیاز به چیزی یگانه و بیمانند دارد که کس نتواند نگاهش را از او برگیرد و به گلویش بیفتد. در تابستانی که از راه میرسد دیگر علاقه ای به شنا و غواصی از خودش نشان نمیدهد تنها چیزی که او را سر ذوق میآورد مخفیگاهی اختصاصی در گوشه کنارههای یک کشتی غرق شده در اعماق دریاست امتیازی کاملاً منحصر به فرد که به شکلی استثنایی میتواند مالکه را ارضا کند. او فقط چیزی را میپسندد که یگانه باشد مخفیگاه را میآراید چنان که به افسانه میماند تحسین حلقه دوستان از حد میگذرد مالکه غیر ممکن ها را ممکن میکند. اکنون احساس دوستان نسبت به او عجیب است از تحسین و ستایش تا بارقه هایی از تحقیر مالکه به خدمت سربازی فرا خوانده میشوند. به جبهه های جنگ فرستاده میشود و به سرعت از یک سرباز ساده به یک پدیده تبدیل میشود یک قهرمان جنگ به او مدال میدهند و قرار میشود مالکه هم مثل قهرمانهای پیشین در سالن اجتماعات مدرسه قدیمی اش سخنرانی کند.
ناگهان مالکه همه چیز را رها میکند و فراری محسوب میشود، مجبور میشود از ترس دژبانهای فاشیست خود را پنهان کند موش بیقرار لحظه ای از تکاپو باز نمی ایستد و پایانی حیرت انگیز را برای زمان رقم میزند. مالکه تصمیم
میگیرد به نهانگاه دورن نوجوانی اش در اعماق دریای بالتیک برود اتاقکی در قسمت مغروق کشتی که هنوز اندک هوایی برای تنفس دارد