توضیحات
غرب غم زده – مارتین مکدونا – بهرنگ رجبی – بیدگل
این نمایشنامه تک پرده ای چهار شخصیت با نام های «ولش»، «کلمن»، «ولین» و «گرلین» دارد. «غرب غم زده» داستان دو برادر (ولین و کلمن) را روایت می کند که در خانه ای مشترک زندگی می کنند. این دو از کودکی تا بزرگسالی به هم بدی نکرده اند، اما اکنون حاضرند هرکاری بکنند تا همدیگر را به زانو دربیاورند. این اثر یکی از خشن ترین آثار مک دونا لقب گرفته است.
امیر عربشاهی –
مارتین مک دونا در دو دهه اخیر به واسطه فیلمهای متفاوت و بحث برانگیزش نه فقط در محافل سینه فیلی بلکه نزد منتقدان و تحلیل گران سینمایی ارج و قرب فراوانی یافته. کیفیت منحصر به فرد جهان مک دونا، از کمدی سیاه، ابسوردیته و آدمهای روان پریش و غریبش که مرگ را به بازی می گیرند، ساخته شده.
مک دونا تعریف و حسی متفاوت از همذات پنداری با شخصیتها به وجود می آورد. شخصیتهایی که خیلی آسان و به مسخرگی و مضحکی تمام عیار از صحنه حذف می شوند یا می میرند. اما علیرغم این شیوه مضحک و دارک بودن موقعیت ها، نوعی همدلی با کاراکترها احساس میشود.
غنای این جهان دارک و مضحک مک دونا در نمایشنامه هایش بیشتر است؛ اوج این سیاهی طنزآلود و شخصیتهایی که در سبعیت حد و مرزی نمی شناسند، اما در عین حال نوعی مهربانی کودکانه و دیوانه وار در وجودشان نمی گذارد دوستشان نداشته باشیم.
“غرب غم زده” سومین نمایشنامه از سه گانه لی نین است که داستان هایشان در روستایی از ایرلند روایت میشود. قصه دو برادر که در یک خانه زندگی می کنند اما به طرز آزارنده و تمسخرآمیزی به یکدیگر توهین میکنند. مضحکه جنون آمیز جهان مک دونا یکی از اوج های دراماتیکش را در این نمایشنامه رقم میزند. جایی که کُلمن پدرش را به خاطر تمسخر مدل موهایش می کُشد. جایی که ولین و کلمن روی وسایل خانه به نشان مالکیت اسم خود را حک می کنند و سر یک بطری شراب هم را تکه پاره میکنند.
دیالوگ های پینگ پنگی، تکرار جملات و رازهایی که در حین گفتگوهای در ظاهر بی معنا افشا می شود از ویژگی های نمایشی آثار اوست. و کاراکترهایی که در عین خشونت و کینه ورزی های شگفت انگیزشان، سمپات و همدلی برانگیزند.
آخرین صحنه نمایش و آن تفنگ که در دست ولین می ماند و تک گویی ولین نشان از این دارد که کلمن شاید در عین کله خری اش به قول کشیش ولش ته دلش مهر برادری هست.
نکته ای مشترک در این سه گانه، حضور عناصر مذهبی و مشخصا صلیب در صحنه پردازی و اجزای درام است. حضور کشیش ولش که در “جمجمه ای در کانه مارا” اسمش می آید، و در “غرب غم زده” نقش و تاثیر عمده ای بر داستان می گذارد. کشیشی که شراب می نوشد، در ایمانش دچار تردید و تزلزل می شود و نهایتا با نامه ای به دو برادر لی نین را ترک میکند. و این اشارات مذهبی که مثل کوبیدن به نعل و میخ ، مذهب و نقش کنایه آمیز منجی را به شکلی ظریف، در تار و پود دنیای مک دونا می تند.