توضیحات
شب بخیر آقای توفیق جند سکانس از ماندگارترین لحظات تاریخ جام های جهانی است.
حوالی دقیقهی پنجاه مارادونا و شیلتون به هوا پریدند. توپ رفت توی دروازه. تصاویر بعدها نشان دادند داور تونسی اشتباه کرده. اما در جهان عدهی معترضین به این اشتباه تأثیرگذار خیلی کمتر از عدهی کسانی بود که از این بابت خاطری خوش داشتند! فوتبال ورزشِ عجایب است. از امریکای لاتین تا مستعمرات دیروز و هنوز انگلستان و حتی تا مردی در حوالی کوچهی ملی که بعد از کودتای ۲۸ مرداد دنبال مرهم برای کهنهزخمی بیات بود، همه از اشتباه داوری استقبال کردند.
برای چشمهای حسرت، برای دستهایی که تنها با پینه معاشقه کرده بود، چه تفاوت میکرد دیهگو با دست گل زده باشد یا با سر. چه تفاوت میکرد در کدام چندشنبه، در کدام استادیوم، به داوریِ مردی از تونس یا ژاپن یا چه میدانم لوکزامبورگ حتی، این گل ثبت شده باشد. مهم این بود که این مرد صد و شصت و پنجسانتی شیرینترین تقلب تاریخ را پیش چشم یک جهان رقم زده بود. مثل یک شعبدهبازِ کارکُشته. مانند یک تردستیِ بینقص!
اما این پایانِ قصه نبود، آغاز ماجرا بود. چهار پنج دقیقهی بعد، مارادونا مانند موسای فوتبال توپش را چون عصا بر نیلِ سبزِ زمین زد و بین تمام انگلیسیها راهی گشود تا دلِ دروازه! شش نفر را دریبل کرد. آنها عین برگ خزان روی زمین میافتادند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.