توضیحات
اسفندیار هیچگاه به پدرش به عنوان یک شاه احترام نمیگذارد و حتی قبل از عنوان کردن این مأموریت از طرف پدر و پس از بازگشت اسفندیار از فتح توران زمین، به مادرش میگوید که اگر شاه باز هم خلف وعده کند، او را به زور از سلطنت برکنار کرده، خود بر تخت شاهی تکیه میزند و مادرش را هم شهربانوی ایران میکند، اما وقتی از رستم میخواهد که دست به بندش دهد و رستم نمیپذیرد، میگوید که شاه به من چنین فرمان داده و اجرا نکردن فرمان شاه، گناهی نابخشودنی است!
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.