توضیحات
شخصیت اصلی رمان، “توبلر”، مردی بسیار ثروتمند است که صاحب کارخانه ها، معادن و موسسات متعددی بوده و همراه با “هیلده”، دخترش در عمارت بزرگ و مجلل خویش، روزگار خوش و آرامی را پشت سر می گذارد. اصل ماجرای این کتاب از زمان اعلام نتیجه ی یک مسابقه ی تبلیغاتی آغاز می گردد که توسط کارخانه های گرد رختشویی پاک سفید با ریاست آقای توبلر، برگزار شده است؛ طبق اعلام قبلی، دو نفر اولی که بهترین متن ادبی جهت تبلیغ شرکت مذکور را تدوین کرده و توسط هیئت داوران برگزیده گردند، می توانند به عنوان جایزه، عازم مسافرتی دو هفته ای به کوه های آلپ شوند که تمامی هزینه های آن را کارخانه ی گرد رخت شویی پرداخت خواهد کرد. بنا بر گزارش روزنامه، جایزه ی اول، به “شارلوتن برگ”، مردی بیکار و تحصیل کرده و جایزه ی دوم نیز، به آقای “شولتسه”، فردی بی خانمان تعلق می گیرد و همین موضوع، همگان را در شوک و حیرت فرو می برد. در واقع شولتسه، خود آقای توبلر می باشد که با استفاده از اسم مستعار، جهت محک خویش، در مسابقه شرکت کرده و از قضا نیز، انتخاب شده است. این گزینش و موفقیت توبلر، فرصتی مناسب را برای او فراهم می کند تا با ظاهر شدن در قالب مردی فقیر و ناشناس، در میان مردم حضور یافته و دنیا را از زاویه ای دیگر بنگرد. بنابراین وی، علی رغم مخالفت دخترش، از فرصت پیش آمده نهایت استفاده را کرده و عازم سفری پر فراز و نشیب شده و داستانی مهیج را خلق می کند.
مشتاق –
یک روزنامهنگار جوان و بیکار دکترا در برلین به نام هاگدورن برنده یک مسابقه روزنامهای برای نوشتن جنگل برای یک شرکت بزرگ میشود. این جایزه یک تعطیلات با تمام هزینه ها در یک هتل نخبه در کوه های آلپ آلمان است که به امتیازات قدیمی پرداخت می شود. او نمی تواند شغلی پیدا کند، اما به نظر می رسد او در هر مسابقه روزنامه زیر آفتاب برنده می شود. مالک شرکت، Tobler، نیز با نام مستعار در مسابقه شرکت می کند و جایزه دوم را که شامل اقامت در همان هتل می شود، می برد. از آنجایی که او میخواهد در میان افراد کوچک معاشرت کند – میدانم، میدانم، اگر میخواست این کار را انجام دهد، چرا میخواهد با یک سری افراد ثروتمند معاشرت کند؟ – تصمیم میگیرد بهعنوان یک طبقه سرکوبشده ظاهر شود. او پیشخدمت خود را که بهترین کمد لباس های موجود را می پوشاند و به عنوان یک غول صنعت کشتی سازی معرفی می کند، با این اتهام که هیچ کس در هتل نباید از ارتباط آنها با خبر باشد، می آورد. دختر توبلر با هتل تماس می گیرد تا از برنامه او مطلع شود. با این حال، آنها هاگدورن را با میلیونر اشتباه می گیرند و بهترین اتاق، خدمات و امکانات را برای او فراهم می کنند در حالی که با توبلر به عنوان یک مداخله گر سرکوب شده رفتار می کنند. شوخ طبعی به وجود می آید، دو برنده جایزه و “غروب کشتی سازی” دوستان سریعی می شوند. این طرح به طور قابل پیش بینی شیرین و خنده دار است، اما اجتناب ناپذیر بودن آن، مانند بهترین فیلم Wodehouse، به هیچ وجه از جذابیت آن نمی کاهد.