توضیحات
نام لوکیوس آنائیوس سنکا (۴ قبل از میلاد ـ ۶۵ بعد از میلاد) در مقام خطیب و فیلسوف رواقی چنانکه بایست شناخته شده است. اما سنکا از بزرگترین نمایشنامهنویسان رم باستان نیز بوده است و آثار او هم بهسبب کیفیت و هم بهسبب جایگاهی که در تاریخ تراژدی غرب دارد، شایان توجه بیشتر است. سنکا مضمون نمایشنامههای خود را از اساطیر یونان وام گرفته و همه نمایشنامههایش، غیر از توئستس، داستانهایی را باز میگوید که قبلاً در آثار آیسخولوس و سوفوکلس و ائوریپیدس خواندهایم. اما سنکا در میان این سه تن به ائوریپیدس بیشتر توجه داشت و اغلب تراژدیهایش برگرفته از آثار ائوریپیدس است. سنکا تراژدی یونانی را بر روی زمین آورد و به شخصیتهایش چهرهای کاملاً انسانی بخشید و شعری باشکوه و شیوا را در روایت این غمنامههای ماندگار انسانی به کار گرفت. مضمون آثار او بیش از هر چیز عشق و نفرت و انتقام است و در توصیف صحنههای هولآور بسی بیپرواتر از یونانیان عمل میکند. در اهمیت تأثیر سنکا بر نمایشنامهنویسان عهد رنسانس و بعد از رنسانس تردید روا نیست. او الهامبخش نمایشنامهنویسان عهد الیزابت بود و بدینسان پیوندی میان دو دورهی مهم تراژدی و نمایشنامهنویسی در غرب برقرار کرد و از این روی چهرهای ماندگار در تاریخ این هنر بهشمار میرود.
حسین –
«زنان تروا» اثر سنکا تراژدی است که مانند قطعه همنام اوریپید، به سرنوشت اسیران تروا، زمانی که یونانیان تروا را نابود کردند، می پردازد. به نظر من نسخه سنکا بسیار غنایی تر است، عبارات بهتری دارد و تعداد زیادی شخصیت را درگیر می کند بدون اینکه اثر معنای خود را از دست بدهد.
ریتم. این گونه است که ما سرنوشت آستیناکس، پسر هکتور و آندروماخ، نالههای او، سرنوشت پولیکسنا را که پیرهوس از آگاممنون درخواست کرده بود، و سرانجام هکوبا، مادر هکتور را مشاهده میکنیم. قطعه ای ترسناک درباره بدبختی های شکست خوردگان و بی تقوای پیروزمندان به صورت گرافیکی در پیرروس و خود اولیس.