1 دیدگاه برای دایی جان ناپلئون (گالینگور) – ایرج پزشکزاد فرهنگ معاصر
امتیاز 5 از 5
امیر عربشاهی –
ایرج پزشکزاد در رمان جاودانه «دایی جان ناپلئون» استعاره ای از جامعه ایرانی با آدمهای مختلف از گرایشات فکری و سیاسی متفاوت را در دل عمارت اربابی دایی جان ناپلئون آفرید؛ جامعه ای در حال گذار که شکوه پوشالی افکار سنتی آن در حال فروپاشی است. پزشکزاد با زبان طنز و الهام از یکی از شاهکارهای بی مانند تاریخ ادبیات یعنی «دن کیشوت» شخصیتهای جذاب دایی جان ناپلئون و مش قاسم را معادلی از دن کیشوت و سانچو پانزا خلق کرد. آدمهایی اسیر توهمات و افتخارات خیالی شان که نمی توانند یا نمی خواهند بپذیرند که دوران دگرگونی فرارسیده و ارزش ها متحول شده اند.
همان طور که دن کیشوت و سانچو پانزای مفلوک بیچاره به تبع اربابش، نمی توانستند بپذیرند ارزش های پهلوانانه و دوره شوالیه گری و آن شکوه عصر رمانس به پایان رسیده، در اینجا دایی جان و خدمتکارش مش قاسم، مدام به افتخارات نظامی دایی جان در جنگهای کازرون و ایستادگی در برابر نیروهای انگلیسی می بالند. شخصیتها اسیر توهمی هستند که اجازه درک تغییرات را نمی دهند مگر در واپسین لحظات زوال و تباهی.
پزشکزاد در این رمان به یک بازآفرینی و ارجاع صرف بسنده نمی کند، و روایتش را به کنایه و هجو یک دوران سیاسی محدود نمی سازد. در حقیقت آنچه نویسنده مورد نقد قرار می دهد، سنت ها و فرهنگ رو به زوال یک جامعه است که دگرگونی های سیاسی تنها یکی از نشانه های آن است. کافی است به آشوب و هیاهویی که از دل یک موقعیت ساده خلق می شود و دومینووار در طی سلسله اتفاقاتی منجر به رخ دادن اتفاقات خنده دار می شود که سرانجام به پایانی غم انگیز منتهی می شود، دقت کرد. این که پزشکزاد چگونه تیپ ها و شخصیت هایی از طیف های مختلف جامعه می آفریند و در این بلبشو هر کدام هیزمی به آتش اختلافات دایی جان و آقاجان می افکنند. پزشکزاد در این هیاهو در حقیقت به محتوای پوچ ارزش های مورد پذیرش جامعه ای می تازد، که تعادل و بقایش به یک باد معده بند است. خانه/جامعه ای که همه چیزش بر مبنای سخن چینی و پچپچه ها و یک کلاغ چهل کلاغ ها پیش میرود.
این گونه است که عشق راوی (که بر خلاف سریال اقتباسی ناصر تقوایی نام او در طول داستان به زبان نمی آید) به لیلی نافرجام باقی می ماند. اسدالله میرزا آینه ای است که آینده عشق و عاشقی راوی را در این آشفته بازار به او می نمایاند؛ در بخشهای پایانی رمان که به گذشته دردناک او به رغم ظاهر سرخوشش پی می بریم.
امیر عربشاهی –
ایرج پزشکزاد در رمان جاودانه «دایی جان ناپلئون» استعاره ای از جامعه ایرانی با آدمهای مختلف از گرایشات فکری و سیاسی متفاوت را در دل عمارت اربابی دایی جان ناپلئون آفرید؛ جامعه ای در حال گذار که شکوه پوشالی افکار سنتی آن در حال فروپاشی است. پزشکزاد با زبان طنز و الهام از یکی از شاهکارهای بی مانند تاریخ ادبیات یعنی «دن کیشوت» شخصیتهای جذاب دایی جان ناپلئون و مش قاسم را معادلی از دن کیشوت و سانچو پانزا خلق کرد. آدمهایی اسیر توهمات و افتخارات خیالی شان که نمی توانند یا نمی خواهند بپذیرند که دوران دگرگونی فرارسیده و ارزش ها متحول شده اند.
همان طور که دن کیشوت و سانچو پانزای مفلوک بیچاره به تبع اربابش، نمی توانستند بپذیرند ارزش های پهلوانانه و دوره شوالیه گری و آن شکوه عصر رمانس به پایان رسیده، در اینجا دایی جان و خدمتکارش مش قاسم، مدام به افتخارات نظامی دایی جان در جنگهای کازرون و ایستادگی در برابر نیروهای انگلیسی می بالند. شخصیتها اسیر توهمی هستند که اجازه درک تغییرات را نمی دهند مگر در واپسین لحظات زوال و تباهی.
پزشکزاد در این رمان به یک بازآفرینی و ارجاع صرف بسنده نمی کند، و روایتش را به کنایه و هجو یک دوران سیاسی محدود نمی سازد. در حقیقت آنچه نویسنده مورد نقد قرار می دهد، سنت ها و فرهنگ رو به زوال یک جامعه است که دگرگونی های سیاسی تنها یکی از نشانه های آن است. کافی است به آشوب و هیاهویی که از دل یک موقعیت ساده خلق می شود و دومینووار در طی سلسله اتفاقاتی منجر به رخ دادن اتفاقات خنده دار می شود که سرانجام به پایانی غم انگیز منتهی می شود، دقت کرد. این که پزشکزاد چگونه تیپ ها و شخصیت هایی از طیف های مختلف جامعه می آفریند و در این بلبشو هر کدام هیزمی به آتش اختلافات دایی جان و آقاجان می افکنند. پزشکزاد در این هیاهو در حقیقت به محتوای پوچ ارزش های مورد پذیرش جامعه ای می تازد، که تعادل و بقایش به یک باد معده بند است. خانه/جامعه ای که همه چیزش بر مبنای سخن چینی و پچپچه ها و یک کلاغ چهل کلاغ ها پیش میرود.
این گونه است که عشق راوی (که بر خلاف سریال اقتباسی ناصر تقوایی نام او در طول داستان به زبان نمی آید) به لیلی نافرجام باقی می ماند. اسدالله میرزا آینه ای است که آینده عشق و عاشقی راوی را در این آشفته بازار به او می نمایاند؛ در بخشهای پایانی رمان که به گذشته دردناک او به رغم ظاهر سرخوشش پی می بریم.