توضیحات
خاطرات پس از مرگ براس کوباس – ماشادو دآسیس – عبدالله کوثری – مروارید
ماشادو دِ آسیس (Machado de Assis) در میان نویسندگان بزرگ قرن نوزدهم ویژگیهای یکتا و خارقالعادهای دارد. او برزیلی، یا به عبارت دیگر، اهل امریکای لاتین است اما شباهتی به نویسندگان قرن نوزدهم امریکای لاتین ندارد. نه لحن پرتکلف آنها را تقلید کرده و نه در نوشتن رمانهای بزرگ خود مکتب رایج آن زمان، یعنی رمانتیسم را سرمشق قرار داده. ماشادو که نوادهی بردگان و از نژاد مولاتو بود، با همت و پشتکاری شگفت در فعالیت فرهنگی چنان مدارجی را طی کرد که بنیانگذار فرهنگستان برزیل شد و سالها ریاست این فرهنگستان را برعهده داشت و به همین سبب از جایگاه اجتماعی والایی برخوردار بود. جایزهی ماشادو د آسیس در سال ???? توسط فرهنگستان ادبیات برزیل به پاس گرامیداشت یک عمر فعالیت ادبی ماشادو د آسیس بنیان نهاده شد و اکنون معتبرترین جایزهی ادبی برزیل به شمار میرود.
«من نویسندهای فقید هستم اما نه به معنای آدمی که چیزی نوشته و حالا مرده بلکه به معنای آدمی که مرده و حالا دارد مینویسد.» ماشادو د آسیس با این تمهید هشیارانه و بیمانند راوی این زندگینامه را آزاد میگذارد تا فارغ از دغدغههای آدمی زنده زندگی خود را روایت کند و روایت این زندگی فرصتی میشود تا نویسنده تیزبین و متفکر با زبانی آمیخته به طنزی شکاکانه زیر و بم وجود آدمی عواطف و هیجانات بلندپروازیها و شکستها و پیروزیهای او را از کودکی تا دم مرگ پیش روی ما بگذارد و پرسشهایی ناگزیر را در ذهن مان بیدار کند. خاطرات پس از مرگ بعد از انتشار به زبان انگلیسی در شمار صد رمان بزرگ جهان جای گرفت و نویسندهی آن امروز بزرگترین نویسندهی آمریکای لاتین در قرن نوزدهم به شمار میرود.
حسین –
این رمان شگفتانگیزی است که در سال 1881 منتشر شد، اما اصلاً تاریخگذاری نشده است. راوی، براس کوباس، مرده است و مخاطب را خطاب قرار می دهد تا زندگی خود را از آخر شروع کند. مرگ در این کتاب همه جا حضور دارد، مراقبه ای مبدل درباره زندگی، گذر زمان و کمدی انسانی. ماچادو از طریق کنایه و طنز فراتر از مالیخولیا و جدیت رمانتیک این سوژه ها می رود. و بالاتر از همه، او یک خلاقیت رسمی شادمانه را نشان می دهد. رمان رشتهای کم و بیش پیوسته را باز میکند که پر از انحرافات غیرمنتظره است. این مجموعه ای از 160 فصل کوتاه است که برخی از آنها به ویژه شگفت انگیز هستند:
یکی دیالوگ تئاتری است که در آن فقط متن از دست رفته است. یکی دیگر ادامه یادداشت های بدون نحو است.
مشتاق –
این رمان شگفتانگیزی است که در سال 1881 منتشر شد، اما اصلاً تاریخگذاری نشده است. راوی، براس کوباس، مرده است و مخاطب را خطاب قرار می دهد تا زندگی خود را از آخر شروع کند. مرگ در این کتاب همه جا حضور دارد، مراقبه ای مبدل درباره زندگی، گذر زمان و کمدی انسانی. ماچادو از طریق کنایه و طنز فراتر از مالیخولیا و جدیت رمانتیک این سوژه ها می رود. و بالاتر از همه، او یک خلاقیت رسمی شادمانه را نشان می دهد. رمان رشتهای کم و بیش پیوسته را باز میکند که پر از انحرافات غیرمنتظره است. این مجموعه ای از 160 فصل کوتاه است که برخی از آنها به ویژه شگفت انگیز هستند:
یکی دیالوگ تئاتری است که در آن فقط متن از دست رفته است. یکی دیگر ادامه یادداشت های بدون نحو است.