توضیحات
در یکی از سروده های این کتاب می خوانیم:
درک نگاهی سرد در سرما چه سخت است
تنها نشستن در شب یلدا چه سخت است
هر روز چون یعقوب دلتنگ تو هستم
با این که می بینم تو را اما چه سخت است
کازندرانم… در دلم دریای احساس
وقتی که می خوانی مرا دریاچه سخت است
هرکس که می بیند مرا می خندم اما
در جمعیت باشی ولی تنها چه سخت است
امشب به پایان می رسد اندوه پاییز
فردا زمستان می رسد فردا چه سخت است
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.