توضیحات
بازمانده روز (گالینگور) – کازوئو ایشی گورو – نجف دریابندری – کارنامه
رمان «بازمانده روز» درباره زندگی، آداب و رسوم و دغدغهها و مشکلات طبقهی پیشخدمتهای انگلیسی است که از بین آنها، «استیونز» به مخاطب معرفی میشود. ایشی گورو دربارهی این اثر میگوید: «استیونز همهی ما هستیم، همهی ما به دور از مرکز تصمیمگیری و قدرت قرار داریم، اما خود را راضی میکنیم به انجام وظیفهای که به ما محول کردهاند و خود را راضی میکنیم. ممکن است در توزیع قدرت سهیم نباشیم، اما از اینکه این پایین به وظایفمان عمل کنیم، راضی هستیم.»
برای خرید کتاب در مشهد و سراسر کشور کتاب ” بازمانده روز – کازوئو ایشی گورو ” از بزرگترین کتابفروشی اینترنتی مشهد میتوانید از پایین صفحه اقدام نمایید
امیر عربشاهی –
عنوان «بازمانده روز» استعاره ای از غروب یک دوره تاریخی است که بر سبکی از زندگی اشرافی انگلیسی با آداب و رسوم خاص خود می گذرد. روایت کاخ اربابی دارلینگتن و ساکنانش که این بار همچون درام های کلاسیک یا تراژدی ها به شخصیتهای برجسته نمی پردازد، بلکه پیشخدمت ها پیش برنده و راوی ماجرا هستند.
آقای استیونز سر پیشخدمت و نقش اصلی رمان است. مردی مبادی آداب، سختگیر، جدی و مغرور و مفتخر به مقام پیشخدمتی اش (butler) که مثل تاج افتخاری بر سر یا نشانی بر سینه اوست. مردی وظیفه شناس که حتی مرگ پدر هم نمی تواند او را از خدمت رسانی اش بازدارد. سرد و بی عاطفه. اما همه چیز با ورود میس کنتن خانه دار دگرگون می شود. زنی سرسخت در برابر معیارهای اصالت و افتخار که از سوی آقای استیونز مدام به او و دیگر خدمه تحمیل میشود.
بازمانده روز که به استعاره ای از تغییر یک دوره و پایان یافتن ارزش ها یا به عبارت دیگر تغییر شکل یافتن ارزش ها مطرح شد، در دو سطح به صورت موازی در رمان پیش میرود. در سطح درونی که کشمکش های اصلی درام بر آن متکی است که با محوریت زندگی پیش خدمت ها پیش می رود، تقابل میس کنتن و آقای استیونز و مهر و عاطفه ای که به مرور میان آن دو به وجود می آید این تغییرات را نشانه گذاری میکند. و در سطح بیرونی پس زمینه سیاسی و اجتماعی و تغییراتی که از بیرون بر محیط زندگی شخصیتها تحمیل میشود و در نهایت با تبدیل عمارت دارلینگتن به عمارت فارادی (آمریکایی) این تغییر و دگرگونی کامل میشود. این نفوذ فرهنگ آمریکایی خودش کنایه ای بر ویرانی و پایان آن دوران پر افتخار است.
آقای استیونز اگرچه همواره با حسرت بر آن شکوه و اصالت گذشته می نگرد. و شاید عشق ناکام او و جدایی اش از میس کنتن یادآور همان دوران گذار است که او به سبب صلبیت باورها و افکارش نتوانست آن را بفهمد. اما در پایان روایت خود استیونز با تحول و پذیرش سبک زندگی جدید روبه رو می شویم:
«از این گذشته به نظرم هیچ مانعی ندارد که ارباب از پیش خدمتی که در کار خودش استاد است انتظار شوخی هم داشته باشد. بنده البته وقت زیادی صرف یاد گرفتن فن شوخی کرده ام … پس امیدوارم تا برگشتن ارباب وضعم طوری باشد که بتوانم اسباب بهجت خاطر ایشان را فراهم کنم.»