توضیحات
ناطور دشت – جروم دیوید سلینجر – احمد کریمی – علمی و فرهنگی
هولدن کالفید، قهرمان رمان ناطوردشت ، بیگانه ای است از جنس بیگانگان جهان ، جوانی جسور و جستجوگر که حدیث جستجو و جستجوگر را به تصویر می کشد. هولدن که به تعبیر خالقش ، از جهان «عوضی »، جهانی به وسعت زمین ، گریزان است و به جهان «قشنگ »، جهانی محدود با مردمانی به ناگزیر قربانی ، تعلق دارد، همراه با همراهان انگشت شمارش در پی مفهوم زندگی ، سرگردانی را مکرر می کند و از یأسی به یأسی دیگر فرو می آید.
جی . دی . سلینجر که هر یک از آثارش حادثه ای در ادبیات خوانده می شود، از مطرح ترین و تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر آمریکاست . شهرت گریز است . کم سخن می گوید. بسیار می نویسد و به ندرت منتشر می کند.
برای خرید کتاب در مشهد و سراسر کشور کتاب ” ناطور دشت – جروم دیوید سلینجر ” از بزرگترین کتابفروشی اینترنتی مشهد میتوانید از پایین صفحه اقدام نمایید
مشتاق –
کسی هست که از هولدن این شورشی نوجوان بدش بیاید؟
امیر عربشاهی –
ما همیشه فکر میکنیم مرکز عالمیم. فکر میکنیم همه چیز این جهان باید با معیارهای ما سنجیده شود. احساس میکنیم باید برای دیگران مهم باشد به چی فکر میکنیم و زندگی ما چگونه پیش میرود. از ابراز احساسات اطرافیانمان خوشحال میشویم و از بیتوجهی دچار سرخوردگی میشویم. ولی همه اینها یک توهم است. واقعیت این است که ما به هیچ کجای عالم و آدم نیستیم. تنها و سرگردان از ایستگاهی به ایستگاه دیگر گذر میکنیم. پشت صورتکهای خندان و گریان ما چیزی سرد و سخت پنهان شده. وقتی با خودمان خلوت میکنیم این سرما تنمان را میلرزاند. آدمها حوصله خودشان را هم ندارند چه برسد به وراجیها و خیالبافیهای ما. ما تنهاییم.
سلینجر این تنهایی را خوب درک میکرد که توانست “ناطور دشت” را بنویسد. وقتی هولدن کالفیلد قهرمان ناطور دشت، در خیابانهای شهر پرسه میزد و به آدمهای تنهاتر از خودش بر میخورد، میدانست که تنهاست و کسی به فلسفهبافیهایش اهمیتی نمیدهد. ما نقطهای از یک جهان در حال گذریم. مرگ و زندگی ما آنقدر اهمیت ندارد و خوشیها و غمهای ما که دیگر هیچ. «ناطور دشت» را چه روایتی از بلوغ بدانیم و چه به درک و تفسیر مبنی بر تاثیرات پنهان جنگ در روان انسان در دوره پساجنگ باور داشته باشیم، در هر صورت کالفیلد حامل یک تنهایی فهم ناپذیر است که در مواجهه با آدمها و موقعیت های مختلف در طول یک تجربه متهورانه فرار و پرسه زنی، آشکار می گردد.
ناطور دشت به نوعی تاکید بر ضرورت مبارزه در برابر پوچی و معنا دادن به یک زندگی بی هدف است. همان تفکری که نیهیلیست هایی همچون کامو به آن باور دارند. یا باید مثل سلینجر چیزی خلق کنیم و به این جهان اضافه کنیم. یا باید سعی کنیم آدم کمتر مزخرفی باشیم. آدم بهتری باشیم. اینطوری حداقل مردن ما شاید نشانی از ما باقی بگذارد. مثل مردن همه آنهایی که زندگی دیگران به همه جایشان بود اتفاقا، و برای همین فراموش نمیشوند.