توضیحات
دوئل – آنتون پاولوویچ چخوف – احمد گلشیری – نگاه
« دوئل » تصویر تقریبا حقیقی آشفتگی روحی روس ها در پایان قرن گذشته است و ما را به تأمل در روابط انسانها وا می دارد . در پس این جهان، نویسنده در پی یافتن حقیقت است؛ حقیقتی که گویا هرگز کامل نمی شود . تقریبا همه شخصیتهای داستان موجوداتی ضعیف هستند و آرمان هایی را می جویند که خود می دانند بیرون از دسترس آن هاست و برده عادات خویش اند.
در « دوئل » لایوسکی ( یکی از شخصیت های اصلی رمان ) با زنی به نام نادیژو فیودورونا آشنا می شود و او را از شوهرش می رباید و به قفقاز می برد. عشقی دروغین که بعد از دو سال دل لایوسکی را می زند و لایوسکی مترصد فرار از این شهری که ساحل گرم و شرجی اش غیر قابل تحمل است …
برای خرید کتاب در مشهد و سراسر کشور کتاب ” دوئل – آنتون پاولوویچ چخوف ” از بزرگترین کتابفروشی آنلاین مشهد میتوانید از پایین صفحه اقدام نمایید
حمیدرضا –
خانم ها ، آقایون ، معرفی میکنم ؛ شما با یک شاهکار مواجه هستید
.
.
دوئل از آنتون چخوف با ترجمه ی خوب گلشیری
.
.
داستان بی نهایت جذاب و به غایت دور از کلیشه هاست ، معمولا در داستان ها اینطور پیش می آید که مردی عاشق زنی میشود و چون به هزاران دلیل امکان ازدواجشان نیست با هم از آن شهر و شرایط فرار میکنند، سپس ازدواج میکنند و سالیان سال خوش و خرم و مثل دو تا مرغ عشق کنار هم می زییند اما چخوف روایت متفاوتی را در این کتاب نقل میکند : مرد و زنی عاشق هم میشوند ، شرایط ازدواجشان نیست ، فرار میکنند ، ازدواج میکنند ، دو سال میگذرد و حالا مرد از زن متنفر شده است و هر طور شده میخواهد از او جدا شود اما چون او این زن را به دیار غربت آورده سر دو راهی عقل و قلب قرار میگیرد. در واقع چخوف با نقل این ماجرا و حوادثی که پس و پیش آن رخ داده و میدهد در نهایت میخواهد خواننده را به این برساند که انسان چیزی بیشتر از یک گونه حیوان است ، او چیزی دارد ( هر کسی اسمی میگذارد روح ، ذهن ، شعور و …) که میتواند در دل تاریک ترین شرایط روزنه ای نور ببیند و انقلابی در وضعش ایجاد کند پس نباید انسان ها را قضاوت کرد و از پیش آنها را بدبخت یا خوشبخت نامید . چخوف در پاسخ به نهلیسم در کتاب میگوید بله قبول است که طبع دنیا مثل دریایی طوفانی و تاریک است ، درست است که هر سه قدمی که انسان بر میدارد دو قدم به عقب کشیده میشود و تنها قدمی به جلو اما چاره ای هم نیست و اگر میخواهی به مقصودت یا نزدیک به مقصودت برسی باید به آن تن دهی ، چیزی نزدیک به معنای به راه بادیه رفتن به از باطل نشستن از سعدی . چخوف این جریان پوچ انگاری که در روشنفکران آن زمان روسیه مرسوم شده بود را دعوایی از روی شکم سیری میداند و معتقد است چون نعمت زیستن دارند قدرش ندانند و اگر تنها حرفی از این باشد که زندگی را از آنها بگیرند آن وقت از خواب پوچ انگاری بیدار میشوند و از هر دنیا دوستی دنیا دوست تر میشوند و به هر چیز متمایل تر پس تا دیر نشده و روزی نیامده که زندگی را از دست بدهیم و تنها حسرتش بماند زنده باشیم و زندگی کنیم .
کتاب را دوست داشتم و حتما پنج از پنج به آن میدهم.