توضیحات
انتشارات نون منتشر کرد:
«بر این باورم که کتاب ها وقتی منتشر شدند دیگر نیازی به نویسنده شان ندارند. اگر چیزی برای گفتن داشته باشند، دیر یا زود خواننده خود را پیدا میکنند، وگرنه خوانندهای نخواهند داشت.»
این جمله ای است از النا فرانته، نویسنده ای راز آلود که شهرت برای او مهم نیست اما آثارش به زبان های مختلف ترجمه میشوند و در تیراژهای میلیونی به فروش میرسند و در عین ناشناس بودن، مجله معتبر تایم نام او را در فهرست صد شخصیت تاثیرگذار دنیا در سال 2016 قرار داده است. در رمان کوتاه دختر پنهانم فرانته داستان زنی را روایت میکند که در میانه زندگی اش برای استراحت به ساحلی دور در ایتالیا رفته و از خلال وقایعی که در این ساحل و در ارتباط او با خانواده ای ناپلی می افتد ماجراهای زندگی اش را واکاوی میکند، زنی درس خاونده اما متفاوت و درگیر با وابستگی ها و گسستگی هایش. داستان او در مواجهه با زن زیبا و جوان ناپلی پایانی غریب دارد… .
مشتاق –
جوانا نوجوانی که با عمه اش که با پدرش درگیر است آشنا می شود تا تصویر ایده آلی را که پدر و مادرش داشتند در مقابل او تخریب کنند، چرا که پدر خائن است و مادر آزرده خاطر از آن خیانت، عمه بین میل به انتقام و جست و جوی عشق از سوی خواهرزاده اش برای جبران مرگ معشوقش که او را از دست همسرش گرفته بود، سرگردان است جووانا، دوران نوجوانی خود را به شکنجه های مکرر تبدیل می کند، اما او دارای شخصیت استثنایی و روحیه پرشور به زندگی است که به زودی بخشی از آن خواهد شد، درست جلوی چشمانش.
تصویری که او قبلاً دیده بود، اولین تله ای که نوجوانان در آن گرفتار می شوند، تغییر ساختار بدنی خود و مقایسه کردن ظاهر خود با ظاهر دیگران است و آرزو می کنند که این همان چیزی است که قهرمان این رمان در آن افتاده است وقتی پدرش را شنید که بیشتر شبیه خاله زشتش شده بود کسی را دوست داری و خودت را می بینی که آرزو می کنی در چشم او زیباتر شوی و با تمام وسایل اغواگری که داری او را به سوی خود جذب کنی. نوجوانی، برای هرکسی که آن را پشت سر گذاشته است، میزان سختی آن را می داند که با رسیدن به دنیای بزرگسالان ختم نمی شود، بلکه پس از ترک آن شروع به افزایش می کند و آثار آن در تمام مراحل زندگی باقی می ماند.