توضیحات
انفجار در کلیسان جامع (قرن روشنفکری) – آلخو کارپانتیه – سروش حبیبی – نشر نیلوفر
هریک از داستانهای این کتاب بر اساس داده هایی صریح و عینی استوار است، که به اتفاق لویی ژووه هنرپیشه نامدار فرانسوی، در 1943 به هاییتی کرد.
«مرز جدایی آب ها» نتیجه کاوشی است در کرانه های اورینوکی، «شکار انسان» ترجمان دانسته های خصوصی اوست از موطن خود و بخشی از «قرن روشنفکری» در گوادلوپ نوشته شده است که صحنه قسمتی از ماجراهای داستان است.
از این گذشته وصف این فرهنگ یا فرهنگ ها، بسیار دقیق نیز هست. نوشته داستان نویس را می خوانیم، اما در خلال آن یک جا با دانشمند، جای دیگر با تاریخ نویس یا جغرافیدان، کاشف، قوم شناس و گردآورنده فولکلور یا موسیقی شناس و آهنگساز یا گیاه شناسی آشنا می شویم، که از زبان شاعر با ما سخن می گوید. تعادل میان شاعر غالبا خیال پرداز و داستان سرایی که واقعیت را به دقت وصف می کند یکی از ویژگی های قابل توجه کارپانتیه است.
ببرای خرید کتاب در مشهد و سراسر کشور کتاب “انفجار در کلیسان جامع (قرن روشنفکری)” از بهترین کتابفروشی آنلاین مشهد میتوانید از پایین صفحه اقدام نمایید و برای جستجوی سایر عناوین کتابهای موجود و خرید کتاب از لیست کتابهای دلشدگان میتوانید اقدام نمایید.
هیچ یک از این دو نقش بر دیگری نمی چربد. در داستانهای او، که ساخته هایی موسیقی گونه اند، روایت و وصف واقعیت برحسب اقتضا، جای خود را به تغزل می دهد و غوغای غنا، چنان که در آوای ارکستری سرکشی می کند و به آسمان می رسد اما بهنگام در اختیار می آید و این در آثار نویسندگان آمریکای لاتین کمتر دیده می شود.
مشتاق –
قرن روشنفکری!چه بدبینانه
“آزادی، برابری، برادری” – نه. نماد واقعی انقلاب گیوتین بود.
کسانی که نیازی به رهایی از همه چیز نداشتند سر بریده شدند. آنهایی که نمی خواستند با همه اطرافیان برابر باشند سر بریده شدند. آنهایی که نمی خواستند برادر کسی شوند گیوتین شدند…
داربست تبدیل به مرکز یک مبادله، یک انجمن، و یک حراج دائمی شده بود. اعدام ها دیگر حتی چانه زنی، واردات و مشاجره را قطع نکرد. گیوتین شروع به تشکیل بخشی از زندگی عادی روزمره کرده بود. در میان جعفری و مرزنجوش، گیوتین های مینیاتوری به عنوان زینت فروخته می شد و بسیاری از مردم آنها را به خانه می بردند. بچهها نبوغ خود را برای ساختن ماشینهای کوچک برای بریدن سر گربهها به کار گرفتند.
و وقتی دیگر هیچ دشمنی از انقلاب باقی نمانده است، انقلابیون شروع به قطع سر یکدیگر می کنند تا اینکه انقلاب در خون خفه شود. انقلاب مانند اوروبوروس است – با شروع داستانش، به بلعیدن خود ادامه می دهد تا جایی که چیزی جز وحشت وحشتناک باقی نماند. انقلاب ها به سرزمین موعود منتهی نمی شوند. “تنها یک سرزمین موعود وجود دارد که انسان می تواند آن را در درون خود بیابد.”